کد خبر: ۸۶۱۹۵۶۵
|
۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۲
حمله به شورای نگهبان مصداق دقیق پوپولیسم
پوپولیست ها اولین قربانیان آگاهی مردم


رسول هادی پور؛ پوپولیسم از واژه لاتین populus (توده مردم یا عامه) گرفته‌شده است و در فارسی از آن به عوام‏گرایی و مردم‌باوری و همچنین مردم فریبی یاد می‏شود.

طبق این نظریه راه صحیح و حرف حق آن چیزی است که مردم می‌گویند و می‌خواهند. پوپولیست ها کسب رضایت مردم را تنها هدف و مسیر لازم که حاکمیت می دانند که حاکمیت به هر نحو ممکن باید به آن دست یابد.

شاخصه‌های بارز پوپولیسم را می‌توان در جلب پشتيباني مردم با توسل به وعده‌هاي كلي و مبهم؛ پيشبرد اهداف سياسي، مستقل از نهادها و احزاب موجود؛  فراخواني توده مردم به اعمال فشار مستقيم بر حكومت و همچنین بزرگداشت و تقديس مردم يا خلق، با اعتقاد به اينكه هدف‌هاي سياسي بايد به اراده و نيروي مردم و جدا از احزاب يا سازمان‌هاي سياسي پيش برود شمورد.

پوپولیست ها در ظاهر خود را متکی بر مردم می‌خوانند اما در باطن این نظریه بر این اساس بنیان گذارده شده است که توده مردم ناآگاه، منفعل و ضعيف هستند. (هربرت شيلر)

بر اساس این نظریه تنها با استفاده از چند لقب و جمله در ستایش آگاهی مردم می‌توان آن‌ها را مطیع و فرمان‌بردار ساخت. مسئله‌ای که بعضا در بسیاری از کشورهای جهان آزموده شده و اکثراً هم سیاست‌مداران به نتیجه موردنظر خود دست‌یافته‌اند.

بر این اساس که این سیاست با تکیه ‌بر جهل مردم بناشده گشته است؛ در صورتی که مردم آگاهی لازم باشند پوپولیست ها اولین کسانی خواهند بود که مجبور به ترک میزهای خود خواهند شد.

جملات پوپولیستی فریبنده و زیبا هستند و با ایجاد یک جنگ روانی تمام عیار قادرند  حریف را به‌زانو درآورند. برای نمونه وقتی یک سیاست‌مدار پوپولیست می‌گوید "هرچه مردم بگویند باید همان شود" جریان مقابل به خودی خود جریانی معرفی می‌شود که قصد مقابله با مردم و خواست جامعه را دارد.

آیا نظر و خواست اکثریت همیشه با حقیقت و مصلحت یکی است؟

در پاسخ به این سوال باید گفت به هیچ وجه این گونه نیست و هرگز نمی توان گفت نظر اکثریت لزوماً با حق و مصلحت جامعه منطبق است.

تغییرات نظرات مردم در بسیاری از موارد، رفت و آمد دولت ها، تغییر ارزش ها و بسیاری دیگر از موارد نشان گر آن است که مردم از انتخاب پیشین خود پشیمان شده اند. مردم جوامع بارها با اشتباه بودن رای خود با انتخاب جریان رقیب و غیره به خودی خود پذیرفته اند مرتبه پیش هرچند با نظر اکثریت مسئله ای را پذیرفتند اما اشتباه کرده اند.

پوپولیسم احترام یا توهین به مردم

جریانات پوپولیستی برخلاف آنچه ادعا می‌کنند به رأی مردم احترامی نمی‌گذارند آنها همچنین کسی هستند که به کودک بازیگوش برای ساکت و مطیع کردنش می‌گویند هرچه تو به گوی، هرجا توبخواهی می رویم و غیره.

به خوبی می دانیم این شخص نه‌تنها برای قدرت تعقل و نظرات کودک اهمیتی قائل نیست بلکه این جملات (هرچند زیبا و فریبنده) در اصل بیان‌گر اعتقاد بر ضعف قدرت ادراک کودک است. این جملات تنها برای رام کردن کودک بوده است و در حقیقت یک توهین محسوب می‌شود.

پوپولیسم در ایران

مردم ایران بر اساس شناخت و برداشتی که از کلمه پوپولیست دارند این خصیصه را مضموم دانسته و جریانات سیاسی تمام تلاش خود را می‌کنند تا طرف مقابل را به جامعه پوپولیست معرفی کنند.

یکی از نمونه‌های بارز پوپولیسم در کشور این است که جریانات با حمله به اقدامات مثبت طرف مقابل که در جهت رفاه و آسایش مردم است آن را رفتاری عوام‌فریبانه می‌خوانند. برای مثال وقتی جریان (الف) حداقل حقوق کارگران را افزایش و تورم را کاهش می دهد طرف مقابل (جریان ب) مدعی می‌شود این‌ها رفتارهای پوپولیستی است.

این موضع به جریان (ب) این جایگاه را می بخشد تا هم اقدامات مثبت طرف مقابل را تخریب و هم خود دیگر مجبور به انجام این‌گونه اقدامات یعنی بهبود وضعیت اقتصادی نباشد. هرچند همیشه شعار کلی تقویت و بلا بردن سطح رفاه زندگی را جزء اصلی‌ترین شعارهای خود باقی می‌گذارد.

پوپولیست ها و حمله به شورای نگهبان

پوپولیست با این پیش‌زمینه که با کودکی کم‌خرد هم‌سخن شده‌اند مدعی می‌شوند «وجود شورای نگهبان توهین به شعور مردم است چراکه مردم خود می‌توانند برای خود انتخاب کنند»«شورای نگهبان یعنی شما نمی‌فهمید و ما می‌فهمیم». (زیباکلام و بسیاری دیگر از فعالین جریان موسوم به اصلاحات)
همان‌طور که گذشت این جملات بیش از آنکه نشان‌گر احترام به مردم باشد بلکه کاملاً بی‌احترامی به آنان است.

برای مثال ما در جامعه شاهد طلاق‌های بیشمار زوج‌ها هستیم و این در حالی است که می‌دانیم طرفین با توجه به اهمیت و نقشی که ازدواج در طول تمام زندگی هردو طرف دارد هرگز چشم‌بسته به ازدواج تن نمی دهند.

بااین‌حال درصد بالای و بسیاری از ازدواج ها باوجود تمامی تحقیقات پیش از ازدواج با شکست مواجه می شود که اگر اطلاعات و شناخت آن‌ها از طرف مقابل کافی بود این اتفاق نمی‌افتاد.

اقدام به عمل بدون مشورت از افراد مطلع قطعاً نشان‌گر درک نیست و کاملاً برعکس نشان‌گر جهت مخالف آن است.

وقتی اکثریت مردم بسیاری از نامزدهای انتخاباتی را حتی از نزدیک ندیده‌اند. وقتی نهادهای امنیتی باوجود تمامی ابزارها سال‌ها تلاش می‌کند تا فردی خائن، جاسوس و نفوذی را از خادم بشناسد مشخص است که مردم هرگز به‌سادگی و تنها بر اساس چند سخنرانی و شعار نمی‌توانند سره از ناسره را بشناسند.

منتقدین شورای نگهبان همچون اشخاصی هستند که برای کار به مغازه طلافروشی رجوع می‌کند. طلافروش از او برگه عدم سوءپیشینه تقاضا می‌کند؛ اما شخص جویای کار خطاب به طلافروش می‌گوید:" برگه عدم سوءپیشینه توهین به شعور توست یعنی تو خودت نمی‌توانی خائن و دزد را از غیر آن تشخصی دهی " مبرهن است برگ عدم سوءپیشینه نه‌تنها توهین نیست بلکه نشان‌گر بلوغ جامعه است.

شورای نگهبان با توجه به ابزار ها و استعلام از نهاد های امنیتی و قضای کشور پرونده افراد را بررسی می کند و بعضا افرادی مورد دار نیز با وجود تمام این مراقبت ها قادر شدند در مسئولیت های حساس کشور صاحب مسئولیت شوند.

با این حال جریانی که از پرونده خود آگاه است از محاسبه باک دارد و بهترین راه را برای تطهیر پرونده ناپاک خود حمله به شورای نگهبان با بهانه های پوپولیستی می بیند.

انتهای پیام/
ارسال نظرات