نقدی بر منتقدان سریال کیمیا :

چرا برخی نگاه‌ها به کیمیا مغرضانه است؟/ لزوم پرهیز از نقدهای بازدارنده

برخی نقدهایی که به چنین آثاری گرفته می شود بیشتر از آنکه متعهدانه باشد بازدارنده است تا کارگردان دیگر به این سمت نرود و دیگران هم جرات نزدیک شدن به این مضامین را به خود راه ندهند.
کد خبر: ۸۶۰۴۰۶۰
|
۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۸

سریال تلویزیونی کیمیا طولانی ترین اثر تولید شده سیما با این حجم است و به بخشی از تاریخ معاصر ما می پردازد که مخالفان و موافقان بسیاری دارد اما در این نوشته با توجه به مسائلی که در مورد سریال به وجود آمده مستقیما اثر را نقد نمی کنیم بلکه چیز مهم تری وجود دارد که باید به آن پرداخت. که اگر ما به عنوان مدعیان میراث انقلاب به زنگ خطری که سالهاست بلند شده بی توجه باشیم آب در آسیاب دشمن ریخته ایم این زنگ خطر همین آواز بلند نقدهای مغرضانه ای است که در جاهای مختلف با آن رو به رو می شویم.

با یک سوال مهم و اساسی باید شروع کنیم. چرا این ایرادات و انتقادها که رنگ افراط به خود گرفته همیشه در مورد سریالهای تاریخ انقلاب اتفاق می افتد؟

فعلا بحث سریال کیمیا نیست، شاید کیمیا اثری متوسط باشد و بپذیریم این مواردی که در شبکه های اجتماعی و نشریات مطرح شده در مورد اثر صدق کند اما نکته قابل تامل این است که این رویه ریشه ای به عمر انقلاب دارد. هر جا هر اثری چه در حوزه سیما و چه در حوزه سینما در باره انقلاب تولید شده همین بازار مکاره به راه افتاده است. از هزاردستان و سربدارن و کوچک جنگلی بگیرید تا سریال یک مشت پر عقاب و مدار صفر درجه و در چشم باد با همین انتقادات تند و گاها تمسخر آمیز روبه رو بوده ایم.

اگر کیمیا سریال ضعیفی باشد که عجالتا می پذیریم هست؛ چرا در مورد هزاردستان همین جریان اتفاق افتاد؟ در آنجا حاتمی را به کهنه پرستی و قلب کردن تاریخ و دروغ گویی متهم کرده اند و در این جا به جواد افشار نوعی دیگر حمله می کنند. ساده انگارانه نیست اگر بگوییم همه این انتقادات از سر دلسوزی است؟!

آیا همه ایرادات فیلم به همین گافهایی است که به فیلم می گیرند که مثلا در فلان سال صندوق پست به این شکل نبوده و چیزهایی از این دست؟ مثلا چرا این ایرادات را به سریالهای سخیف و زردی که  نامشان را میدانیم و می دانید نمی گیرند. واضح است که نباید هم بگیرند چرا که آن سریالهای کذایی در ذهن مخاطب ایجاد سوال نمی کند. اما معمای شاه و کیمیا و سریالهایی از این دست ذهن مخاطب را درگیر مسئله انقلاب می کند و مسلما عده ای هم پی جواب می گردند که این پی جویی ها به مذاق عده ای خوش نمی آید و برای آنکه بیننده را از مطالعه و دیدن سریال سرد کنند با تمسخر به سریال حمله می کنند.

قصد حمایت از سریال کیمیا نیست بلکه مشکل ریشه دارتر از این حرفهاست. عده ای چشم دیدن این آثار را ندارند. به یاد بیاوریم که در زمان پخش سریال ارزشمند در چشم باد باز همین انتقادات مغرضانه داغ بود. جالب اینکه در هیچ یک از این موارد نه به فرم نقد می شود و نه محتوا تحلیل می شود و فقط به صرف ویران کردن اثر مطالبی عنوان می شود که با معیارهای اصولی نقد انطباق ندارد.

کیمیا یک ملودرام اجتماعی است که فقط قصه آن در یک مقطع تاریخی مهم اتفاق می افتد و گرنه قرابت اندکی با تاریخ انقلاب به معنای عقدیتی آن دارد. انتظار نداریم که در سریالی این چنینی که به زندگی خانواده ای در اوایل انقلاب می پردازد مباحث عمیق انقلابی مطرح شود اما نمی توان متوقع باشیم که به همین اطلاعات دسته چندمی اکتفا کنیم.

 کیمیا می توانست تبدیل قهرمانی شود که حس کنجکاوی دختران امروز را تحریک کند. نویسنده و کارگردان چه بخواهند و چه نخواهند از دختری حرف می زنند که نماینده نسل انقلابی ما است و اثر مورد بحث چندان که باید به ساحت چنین نسلی نزدیک نشده است.

نقد و تحلیل این سریال را باید به زمان دیگری موکول کرد که حداقل دوسوم سریال را دیده باشیم و شخصیتها و داستان سریال قوام بیشتری یافته باشند و به اصطلاح تن به نقد بدهند. اما تا همین اندازه که کیمیا و معمای شاه،  که جای کار تحلیلی بیشتری دارد، در مورد انقلاب و دفاع مقدس طرح مسئله کرده اند جای تقدیر دارد.

باید انتظار هجمه های دیگری در مورد این سریال و البته سریال خوب معمای شاه باشیم. انقلاب ما به دلیل چند بعدی بودنش جای کار بسیار دارد و هنرمندان این عرصه نباید به هر نقد بی اساسی میدان خالی کنند. کیمیا هنوز به نیمه راه نرسیده و نقد اثر نمی تواند منصفانه باشد. اما آنچه مسلم به نظر می رسد این است که صدا و سیما و بخش دولتی باید فقط نقش حمایتی در تولید این آثار داشته باشد و از سفارش تولید این گونه آثار فاصله بگیرد تا خالق اثر بی واسطه تر و بدون بیم ممیزی به سمت تاریخ انقلاب برود.

این نقدهایی که به آثاری این چنینی گرفته می شود بیشتر از آنکه متعهدانه باشد بازدارنده است تا کارگردان دیگر به این سمت نرود و دیگران هم جرات نزدیک شدن به این مضامین را به خود راه ندهند. از این جهت با دیده اغماض به کار آقای افشار نگاه می کنیم و امیدواریم که ایشان باقی مانده سریال کیمیا را به سلامت به سرانجام برسانند.و باز هم به تولید اثری انقلابی دست بزنند.

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل 

شاید که چو وا بینی خیر تو در این باشد

ارسال نظرات