به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سازمان بسیج کارگری کشور، در این دیدار، مادر شهید به نقل خاطراتی از فرزندش پرداخت. گزیده ای از زندگی این شهید بزرگوار در ادامه میآید:
شهید مهدی صمدی
این شهید گرانقدر، در سال 46 در یکی از محلههای شهر تهران در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پس از طی دوران کودکی، از سن 6 سالگی تحصیل علم را آغاز کرد. از هماندوران بود که علاقه خود به مسائل مذهبی و قرآن را بروز داد و شروع به خواندن نماز کرد و حتی با اصرار خودش روزه هم میگرفت.
با آغاز انقلاب در سال 1357، همزمان با تحصیل در پایه دوم راهنمایی، قدم به میدان مبارزه نهاد و با شرکت در تظاهراتها و اجتماعات، خشم خود را نسبت به ظلم و ستم نشان داد.
با شروع جنگ تحمیلی، علی رغم سن کم، با تلاش فراوان خود را به جبهه رساند و در اولین شرکتش در میدان رزم، در عملیات مسلم بن عقیل بر اثر اصابت ترکش به ناحیه صورت مجروح شد. پس از مدت کوتاهی استراحت، دوباره راهی میدان جنگ شد و این بار در عملیات والفجر2 برای بار دوم مجروح شد به طوری که حتی تا 48 ساعت فکر کردند شهید شده و در سردخانه بود.
سرانجام در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش از پشت سر، به فیض عظیم شهادت نائل میآیند.
از مواردی که پدر و مادر شهید در رابطه با وی نقل میکنند، روحیه ایثار و عشق وافری بود که به شهادت داشتند.
مادر شهید نیز در زمان جنگ در پشت جبهه کمکرسانی میکردند.
مهدی علاقه زیادی به کهنسالان داشت و همیشه به آنان نیکی و کمک میکرد.
این شهید گرانمایه، هرگز لباس نو بر تن نمیکرد تا کسانی که ندارند، حسرت آن را نخورند. اما روزی که پیکر مطهرش را آوردند، لباس نو بر تن داشت! به گفته دوستانش، شب عملیات، لباس نو بر تن کرده و گفته بود: امشب دیدار مهمی دارم!
روحش شاد و یادش گرامی باد.
فرازی از وصیت نامه شهید:
در مراسم عزای من گریه نکنید زیرا دشمنان اسلام شاد میشوند. در تنهایی گریه کنید و آن هم برای مظلومیت «زهرا (س) و علی (ع)» زیرا منبه این دو علاقه زیادی داشتم...
انتهای پیام/