دامداراني كه موادفروش شدند!
میخواستم نوشتارم را از نقد بر وزارت کشاورزی که مادر همه رشته های گیاهی و تولید کننده مواد پروتئینی است آغاز کنم، لیکن این بحث سر درازی دارد و حالم مناسب نیست. بنابراین از سازمان پشتیبانی امور دام آغاز می کنم. باور دارید که روشنگری مسئولان در این امر بزرگترین حمایت از اقتصاد مقاومتی است و در آغاز نوشتارم به بازنویسی برخی از تزهاي دانشجویی می پردازم که آغاز انقلاب می خواست این روشنگری را آغاز کند و رندان روزگار نگذاشتند چنين شود.
دانشجویي از دانشجويان انقلابی و با ذوق، هنگام نوشتن تز دانشگاهی خود خدمت مرحوم حاج سیدابولحسن سررشتهدار (معاونت زراعی آستان قدس) رفته و چون مرحوم را مردی انقلابی و کاردان و کارشناس می شناسد به او می گوید: من از نوشتن اینگونه تزهای متداول دلم به هم می خورد بنابراین مرا برای نوشتن تزی استثنایی یاری فرمایید. و مرحوم سر رشته دار که چند روز پیش سری به منطقه طرق زده بود و از چگونه گردیدن آنجا سخت متاثر گشته بود می گوید اگر می خواهید استثنایی باشد تز خود را پیرامون چگونگی وضع طرق ( منطقه قلعهمانند کوچکی است وصل به مشهد که سابقا انبار ماشین آلات آستان قدس بوده) پیش از انقلاب و بعد از انقلاب بنویسید و دانشجو میپسندد و با تحقیقاتش به جای مهمي میرسد. و من آنچه را به کارم میآید حکایت از تز ایشان در اینجا بازنویسي می کنم.
دانشجو مینویسد قلعه طرق پیش از انقلاب منطقه کوچکی بود که در آنجا چند خانوار زندگی می کردند و چون انبار ماشین آلات آستان قدس و کارخانه قند شده بود؛ چند خانوار کارگر و کارمند آنجا که وقت زیادی داشتند به دامداری و دامپروری پرداخته و اندک اندک دامپروری طرق به آنجا رسید که تا سال 58 یک چهارم گوشت مصرفی مشهد را تامین می کرد. سال 59 ناگهان دلسوزانی از مشهد به طرق آمدند و با اینکه دام و گوسفند چون به پشکل می ریزد لذا تعفن و لجن ایجاد نمی کند، سخت از بوی تعفن و لجن آلودگی قلعه طرق متاثر ميشوند!
لذا در لحظه همه مسئولان ادارات بهداری، استانداری، فرمانداری ، کشاورزی دست اندرکار ميشوند تا آن مردم بیچاره را از آسیبهای آلودگیاي که نبود(!) رها سازند و با لودر تهدیدشان کردند كه اگر در ظرف 3ماه دامداری های خود را از این شهرک ها برنچیده و دامداری را در محل دیگری احداث نکنید ما اصطبل ها را بر روی دام هایتان خراب خواهیم کرد!!! با این که در آنجا به جز خانوادههای خود دامداران (بیش از 50 خانوار فقیر که معمولا بر روي همین دامداریها کار میکردند) ساکن دیگری وجود نداشت، پس از آن تهدیدات بلافاصله شهرداری خیابانی را آسفالت می کند و دامداران چون می بینند کار جدی است دام های گوشتی خود را می کشند و دام های داشتی را به بازار می فروشند و با پول آنها به کارهای دیگری می پردازند.
دانشجو در تز خود می نویسد تغییرات در ظرف 2 سال در آنجا چنان بود که سال 61 که من به مطالعه طرق پرداختم ساختار عجیبی را دیدم در همان منطقه کوچک 7 باب مغازه طلا فروشی یعنی طلا خری بود که طلاهای روستا ها را برای کلان طلا فروشان شهر میخریدند و به مشهد میفرستادند و آنان به خارج ميبردند. دو باب مغازه لوکس و مملو از اجناس خارجی نيز در آنجا ديدم لذا پرسیدم این درآمد اندک مردم از کجاست که 2 مغازه مملو از اجناس خارجی در اینجا بر پا کرده اند؟ و پیرمردی که از روستاییان و دامداران پیشین طرق بود و اینک به نانوایی مشغول است گفت: غصه اینها را نخورید درآمدشان خوب است زیرا از آنجا که برخی درآمدهای سرشاری دارند به عنوان پولشویی و برخی بر پایه معاملات زمین و ساختمانسازی؛ کارگران و استاد کاران را خوب سیر می کنند؛ برخی از جوانان هم جنس (هروئین) به شهر میبرند! - و پس از برکناری خلخالی - به راحتی در مشهد توزیع کرده و شب با کیسههای پول به خیابان برمیگردند و البته جنس ها هم به راحتی در پوشش واردات کالاهای لوکس به اینجا منتقل می گردد!
سخن از دامداری بود. آری! دامداران دیگر به دامداری خود ادامه ندادند و آنان که در محل ماندند تغییر شغل داده و وضعشان آن چنان خوب است که خانواده هایشان می توانند اجناس لوکس این مغازه را بخرند.
پایان پُرسوجويم از پدر دکتر احمد سررشته دار متخصص قلب این چنین بود؛ پس چرا مسئولان پس از مطالعه چنین تز نازنینی بازتابی نداشتند؟! و آن مرحوم زَهرخندهای کرد و گفت : مسئول دانشگاه پس از قرائت آن تز به دانشجو گفته بود: این چرت و پرت ها چیست که نوشته ای؟! و تزش را به سویش پرت کرده بود! و در پایان بزرگوارانه فرموده بودند چون شاگرد خوبی می باشی به تو مهلت می دهم بروی دوباره تزت را پیرامون آنچه در دانشگاه خوانده ای بنویسی .
در همان روزها نمی دانم به چه مناسبتی رهبر انقلاب به مشهد مشرف و در سخنرانی با شنوندگان میلیونی فرمودند: آنچه تا امروز کشف کرده اید آمریکا برای براندازی انقلاب اسلامی بیش از 1000طرح ریخته است و من با خود گفتم اگر برای قلعه طرق با جمعیت چند صد نفری ده طرح براندازی ریخته باشد طبیعی است که برای براندازی انقلاب اسلامی ، هزاران طرح ریخته است!
سخنم اینها نبود می خواستم از برخورد ساختار ادارات بازرسی دامداری گزارشی نوشته باشم تا بدانند كه اخلافشان با این رشته و دامداران چه کردند که اين روزها یک کیلو گوشت به قیمت 5 راس دام پروار 30 سال پیش گردیده است؟! و البته در آینده مستندا گزارشاتی را از برخورد امور پشتیبانی با تولید کنندگان گوشت در خراسان خواهم نوشت و چون توان استدلال داشته باشند از برخورد با خودم گزارشاتی را می دهم تا مردم بدانند كه پشت پردهي ساختار رسمی ادارات؛ با مردان برپا دارنده اقتصاد مقاومتی چه کردند و چه می کنند!
و از مسئول محترم خبر گزاری بسیج، آقای دکتر علوی می خواهم پس از خواندن این مقاله؛ از مسئولان امور پشتیبانی دام بخواهند كه بر پایه جدالی احسن، به نفع کشور و خداپسندانه؛ پاسخ نوشتارم را بدهند تا شاید در خبرگزاری بسیج به یاری اندیشهي بسيجي، از مردمی رفع مشکلات گردد.
و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم