به گزارش بسیج، سرانه مطالعه در ایران پایین است، این واقعیتی است که امروزه مورد قبول همه کارشناسان و اهالی کتاب و کتابخوانی است، علل مختلفی هم برای پایین بودن آن برشمرده شده است، از گران بودن کتاب تا فرهنگسازی نکردن در میان اقشار مختلف جامعه برای ضرورت مطالعه کتاب.
اما یکی از مهمترین عللی که کارشناسان امر به آن اشاره دارند، نبود جایگاه ویژه برای مطالعه در سیستم آموزشی ماست، سیستمی که از همان ابتدا تکمنبعی بوده و دانشآموز را بینیاز از مراجعه به کتب دیگری غیر از کتاب درسی کرده است. البته در سالهای اخیر تلاشهای برای رفع آن انجام شده که البته هنوز کامل نیست.
مهری پریرخ، دکترای علم اطلاعات و دانششناسی و استاد گروه کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه فردوسی مشهد، معتقد است که بخشی از پایین بودن سطح مطالعه در کودکان و نوجوانان به سیستم آموزشی کشور بازمیگردد. به اعتقاد وی، آنچه در رویه آموزشی مدارس لحاظ شده، قدرت تفکر را از مخاطبانش میگیرد و حافظهمحوری را جایگزین آن میکند.
پریرخ با اشاره به تأثیرات سوء سیستم آموزشی حافظهمحور در کشور میگوید: بخشی از این امر به نظام آموزشی ما بازمیگردد، هر چند نظام آموزشی ما نام شیوههای تدریس و ارزیابی بچهها را عوض میکند و با عناوینی مانند آموزش کیفی، ارزیابی پرونده و ... خدماتی ارائه میدهد، اما واقعیت این است که همان حافظهمحوری را در شیوههای تدریس دارد و بچهها فراتر از درسهایشان به سراغ منابع دیگر نمیروند.
ذهن کنجکاو بچهها در مدارس کمکم از بین میرود
وی ادامه میدهد: در این دنیای عظیم اطلاعات که در زمینهای کوچک، اطلاعات زیادی در دست است، چند صفحه کاغذ نمیتواند اطلاعات لازم را به بچهها بدهد و بچهها از آنها آگاه شوند. مشکل از نظام آموزشی ماست که به ذهن بچهها قفل میزند. بچه قبل از مدرسه ذهنی فعال دارد، مخزن سؤال است، اما هنگامی که وارد دوران مدرسه میشود، میبینیم که کمکم این سؤالات کمرنگ میشود و گویی کنجکاوی در ذهن بچه کمکم از بین میرود؛ این در حالی است که خود کنجکاوی منشأ و عامل اصلی است که فرد به دنبال اطلاعات باشد، پس طبیعی است که یک مشکل اساسی از همینجا نشأت میگیرد.
استاد گروه کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه فردوسی مشهد به سبک زندگی به عنوان یکی دیگر از عوامل بیمیلی کودکان و نوجوانان به مطالعه غیر درسی اشاره میکند و میافزاید: مشکل بعدی ما در این زمینه، جاذبههای محیطی است. بحث فناوری و رسانهها و گروه همسالانی است که مثل همدیگراند که رغبت کمتری به مطالعه گسترده ندارند و همدیگر را به این امر هم تشویق میکنند. بنابراین نهادهای مختلف مسئول هستند که ورق را برگردانند و بچه را به مطالعه ترغیب کنند و او و گروه همسالش را به محیطی ترغیب کنند که در آن مطالعه جریان دارد.
شرایط کتابخانههای عمومی و تأثیر آن در کمرغبتی نوجوانان به کتاب
پریرخ شرط دیگر افزایش میل به مطالعه در کودکان و نوجوانان را فراهم کردن محیطی مناسب در کتابخانههای عمومی میداند و ادامه میدهد: محیطها باید به گونهای عمل کنند که امکان بروز استعدادهای مخاطب نوجوان، نشان دادن خود و بروز علاقههای او را دارا باشند. اگر کتابخانهها به محیطی برای گفتوگو مبدل شوند، شاهد این خواهیم بود که رویه تغییر کرده علاوه بر اینکه مخاطب نوجوان خود راغب به سمت کتاب میشود، دیگران را نیز به حرکت در این سمت تشویق میکند.
وی کاهش ناهنجاریهای اجتماعی را یکی از ثمرات جذب نوجوانان به سمت محیط مطالعه میداند و میافزاید: در این حالت میبینیم که این بچهها کمکم از محیطهای خطرناک فاصله میگیرند و ناهنجاریها جای خود را به محیط امن میدهند. از این جهت مهم است که کتابخانههای عمومی از کتابمحوری تنها بیرون بیایند و در کنار مجموعههایشان شامل کتاب، فیلم و مجله یکسری فعالیت دیگر را نیز در نظر بگیرند که از طریق آن بتوانند مهارتآموزی برای گروههای مختلف را آموزش دهند.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: از دیگر کارهایی که میتوانند در این زمینه انجام دهند، ایجاد باشگاههای کتاب در این دسته از کتابخانههاست. زمینههایی را فراهم کنند که آنها فضای بازی آزاد را حتی تجربه کنند. مخاطب کودک و نوجوان در این شرایط میتواند استعدادهایش را به منثه ظهور برساند و به رشد فکری برسد.
وضعیت مطالعه دانشآموزان در کشورهای توسعهیافته
بخش دیگر صحبتهای پریرخ به سیر مطالعه در کودک و نوجوان در دیگر کشورها اختصاص دارد. وی در اینباره میگوید: تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است. آنچه که کشورهای پیشرفته کار میکنند، این است که تلاش میکنند تا قدرت تحلیل و تفکر در بچهها گسترش پیدا کند. اگر این مهارتها در بچهها گسترش پیدا کند و در ضمن برنامهریزی و زمانبندی هم به آن آموخته شود، بچه به صورت مستقل رشد میکند. کودکی میشود که میتواند مطالعه کند، درسش را به صورت خودمدار پیش ببرد و اگر با مشکل فکری مواجه شد، میداند که به کجا مراجعه کند تا مشکلش را رفع کند. ما به این فرد میتوانیم بگوییم که او مستقل است. محیطهای کاری آنها همین را طلب میکند؛ چه اینکه یکی از آزمونهای آنها در استخدام این است که بداند که فرد تا چه اندازه مستقل و بدون هدایت میتواند کار انجام دهد. تمام این نیازهای جامعه در دوران مدرسه آموزش داده میشود، زیرا روشهای تدریس، روشهای اطلاعمحور و منبعمحوراند. از چند زاویه به آموختن مهارتهای خود میپردازند. در کشورهای همسایه این رویه خیلی باب نیست، مگر در مدارسی که به شیوه غربی تدریس میکنند.