پرسپوليس و استقلال واگذار نمي‌شوند. اين حرف براي بسياري به باور تبديل شده است. حرفي كه براي امروز و ديروز نيست و سال‌هاست كه به زبان مي‌آيد.
کد خبر: ۸۵۶۰۵۵۴
|
۰۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۳
به گزارش خبرگزاري بسيج، نمايش تمام شد. آن هم با همان پاياني كه انتظارش مي‌رفت. در واقع بايد هم اينطور مي‌شد، چراكه آتش تند زود خاكستر مي‌شود و آتش آقايان، اين بار خيلي تند بود. هر چند كه باز هم اصرار‌ها جنبه تبليغاتي داشت اما باز هم نتيجه هماني بود كه پيش از اين بارها شاهد بوديم. پرونده واگذاري سرخابي‌هاي پايتخت بار ديگر و شايد براي هميشه بسته شد. 
پرسپوليس و استقلال واگذار نمي‌شوند. اين حرف براي بسياري به باور تبديل شده است. حرفي كه براي امروز و ديروز نيست و سال‌هاست كه به زبان مي‌آيد. چه آن زمان كه رؤساي جمهور مختلف براي جمع‌آوري رأي بيشتر قول واگذاري اين دو تيم را مي‌دادند چه وقتي كانديداهاي نمايندگي مجلس براي راهيابي به ساختمان ميدان بهارستان روي آن زوم كرده بودند. حتي اين بار كه بحث استيضاح هم به ميان آمد و وزير ورزش تهديد و برايش ضرب‌الاجل تعيين شد، باز هم بسياري معتقد بودند كه اين دو تيم واگذار نمي‌شوند و خيلي زود بار ديگر ثابت شد كه اين يك واقعيت است و حتي اين تو بميري هم از آن تو بميري‌ها نبود.
واگذاري سرخابي‌هاي پايتخت مثل شكستن شاخ غول مي‌ماند يا گذشتن از هفت خان رستم كه هنوز بعد از گذشت چندين سال كسي موفق نشده از عهده آن برآيد. با اين وجود هر از چند گاهي مي‌شوند بازيچه دست برخي از سياسيون و مسئولان ورزشي و چندي بعد، تاريخ مصرف اين نمايشنامه تمام مي‌شود و پرونده‌اش مسكوت مي‌ماند تا زماني ديگر و تكرار مكررات در وقتي ديگر كه نتيجه‌اش جز تضعيف پرسپوليس و استقلال و بازي با احساسات پاك هواداران آنها نيست. 
روند پرونده خصوصي شدن سرخابي‌هاي پايتخت كه نمايندگان مجلس به آن اصرار فراوان داشتند و بابت آن براي وزير ورزش و جوانان ضرب‌الاجل مشخص و او را تهديد به استيضاح كردند، بعد از گذشت چند ماه به كلي تغيير كرده است. پرسپوليس و استقلال طبق قانون، ‌بايد به بخش خصوصي واگذار مي‌شدند و اداره آنها به اين شكل توسط وزارت ورزش و جوانان غيرقانوني بود. اما ناگهان اين دو باشگاه از بنگاه اقتصادي به دو باشگاه فرهنگي تبديل شدند كه قانون خصوصي‌سازي شامل حالشان نشود و بهانه خوبي باشد براي آنكه بار ديگر پرونده واگذاري آنها بدون آنكه به سرانجام برسد، مسكوت بماند.
اما اين تغيير عقيده در خصوص فرهنگي بودن دو باشگاهي كه تا پيش از اين دو بنگاه اقتصادي خوانده مي‌شدند بسيار عجيب است و اين سؤال را مطرح مي‌كند كه آيا نمايندگان مجلس بعد از اين همه سال نمي‌دانستند سرخابي‌هاي پايتخت دو باشگاه فرهنگي هستند نه اقتصادي كه براي واگذاري آنها به بخش خصوصي قانون تصويب كرده بودند؟ هرچند كه اين منطقي به نظر نمي‌رسد. 205 نماينده‌اي كه در حكمي به دولت اجازه دادند سهام كليه باشگاه‌هاي ورزشي دولتي و شبه‌دولتي را كه به نحوي آنها از بودجه دولت استفاده مي‌كنند و سرخابي‌هاي پايتخت نيز جزئي از آنها هستند، از طريق بورس به بخش خصوصي و تعاوني واگذار كنند اطلاعي از اين مسئله نداشتند كه اين باشگاه‌ها، فرهنگي ورزشي هستند نه بنگاه اقتصادي.
به نظر مي‌رسد سناريوي واگذاري پرسپوليس و استقلال به بخش خصوصي پيچيده‌تر از اين حرف‌هاست و اميدي به نتيجه گرفتن آن نيست. حداقل نه به اين زودي‌ها و تا زماني كه اين دو تيم آنقدر برد تبليغاتي دارند كه نه دولت بتواند از دل آنها بكند و نه نمايندگان مجلس بخواهند پرونده‌اش يك بار براي هميشه بسته شود. در واقع واگذاري سرخابي‌هاي پايتخت مثل استخوان لاي زخم مي‌ماند كه هر زمان مي‌توان از آن بهره‌برداري كرد و برخي گويي حاضر نيستند اين بليت را يك بار براي هميشه خرج كنند و به همين دليل بازي واگذاري را پاياني نيست.
ارسال نظرات