حجت‌الاسلام علی اکبر آل آقا از نوادگان علامه بهبهانی بیان داشت: علامه را پرچمدار مبارزه با اخباری‌ها می‌دانند زیرا لحظه‌ای دست از مبارزه با این نهضت متعصبانه برنداشت
کد خبر: ۸۵۳۱۸۳۰
|
۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۱
به گزارش خبرگزاری بسیج، حجت‌الاسلام علی اکبر آل آقا از نوادگان علامه محمد باقر وحید بهبهانی(نواده هفتم ایشان) در برنامه "ضیافت شبکه قرآن" سیما حاضر شد و به بررسی ابعاد زندگی این علامه که مشهور به مجدد شیعه بوده‌اند، پرداخت. متن زیر بخشی از سخنان وی است:

مورخین ایشان را بهبهانی می‌دانند اما اصالت علامه اصفهانی است

همه مورخین ایشان را از علما بهبهان می دانند، در صورتی که ایشان اصالتا اصفهانی هستند و در بهبهان سالیان زیاد زندگی کرده‌اند و سکونت زیادی داشته‌اند. ایشان به آقا مشهور بودند به همین دلیل است که فرزندان علامه را آل آقا می نامند.

فرزند علامه وحید بهبهانی آقای محمدعلی بر حسب وظیفه و مأموریتی که داشتند به کرمانشاه مراجعت کردند و به همین دلیل از آن پس وی به محمدعلی کرمانشاهی مشهور شدند. و این اسم بر روی نوادگان ایشان هم باقی ماند.

علامه پرچمدار مبارزه با نهضت اخباری‌ها بود

مهم ترین شخصیتی که خطر "اخباری‌گری" را احساس کرد و به مبارزه همه جانبه با آن پرداخت مرحوم وحید بهبهانی بود که پرچمدار این مبارزه بودند، شهید مطهری در کتاب ده گفتار خود درباره اخباری‌گری بیان داشتند، که اخباری‌گری نهضتی بود برخلاف عقل، جنود و خشکی عجیبی بر این مسلک حکمفرماست. خوشبختانه افراد رشیدی مانند وحید بهبهانی معروف به آقا که آقایان آل آقا از نسل ایشان هستند و شاگردان ایشان و بعد مرحوم آشیخ مرتضی انصاری با این مسلک مبارزه کردند.

مرحوم وحید مدت سی سال در بهبهان ماندگار شدند و به تعلیم و تعلم پرداختند و دانشمندان زیادی را تربیت کردند، در همین دوران کتاب‌های زیادی را می نویسند که همه در رد اخباری‌ها است. و طوری به مبارزات خود ادامه می دهند که وقتی ایشان از سمت بهبهان به سمت کربلا حرکت می‌کنند دیگر خبری از آن همه هیاهوی اخباری‌ها در میان نبوده است.
وقتی که آیت‌الله وحید بهبهانی پس از سی سال اقامت در بهبهان و مبارزه با اخباری‌ها به کربلا بازمی گردند، کاملا آمادگی این را داشتند که در کربلا آخرین ضربات خود را به این نهضت بسیار متعصب وارد کنند. آقا در کربلا دقیقا به حوزه‌ای رفتند که مرکز تجمع اخباری‌ها بود و آماده مبارزه شدند.

تحریم نماز صاحب حدائق توسط علامه وحید بهبهانی 

یک روز ایشان در حرم مطهر ایستادند و فریاد زدند که ای مردم بدانید که من حجت خدا بر شما هستم، علما و فضلا دور آقا را گرفتند و گفتند چه می‌خواهی بگویی، آقا گفتند میخواهم شیخ یوسف بحرانی مجلس درسش را در اختیار من قرار دهد و به همه شاگردانش نیز دستور دهد تا در مجلس درس من حاضر شوند. مرحوم صاحب حدائق(شیخ یوسف) که در آن روزها از مسلک اخباری روی برگردانده بود، اما از ترس جاهلان این موضوع را آشکار نکرده بود، از موقعیت پیش آمده استفاده کردند و کرسی درس و بحث را در اختیار وحید قرار دادند. جالب اینجا است که وقتی علامه بهبهانی کلاس را در دست گرفتند ظرف همان دو سه روز اول دو سوم شاگردان از مسلک اخباری بازگشتند. اضافه بر آن ایشان شرکت در نمازهای مرحوم حدائق را باطل دانستند. البته اصرار آقا در تحریم نماز حدائق و تصاحب کرسی درس و بحث شیخ یوسف که رئیس اخباری‌ها بود، هیچ کدام چیزی نبود جز احقاق حق. مرحوم حدائق وقتی متوجه شدند که آقای وحید بهبهانی چنین چیزی را گفته و شرکت در نماز او را تحریم کرده است، گفت، او به تکلیف شرعی خود عمل کرده است و من نیز به تکلیف شرعی خود عمل می کنم و می گویم نماز خواندن پشت سر بهبهانی صحیح است و اشکالی ندارد.

صاحب حدائق وصیت کرد علامه بر او نماز بگذارد 

جالب این است که مرحوم شیخ یوسف در وصیت خود اورده بودند که وحید بهبهانی بر ایشان نماز بگذارد.
در نهایت ارکان اخباری‌ها در هم شکست و جای خود را به فقها و مجتهدین دادند و اساس اجتهاد باردیگر رونق خود را از سر گرفت و به واسطه پیروزی این جهاد بزرگ بود که مرحوم وحید احیاکننده و مجدد مذهب شیعه در قرن 12 نام گرفت.

تکریم علما باعث رسیدن علامه به درجات علمی شد

عباس قمی نقل می‌کنند که از مرحوم وحید سؤال کردند که چه چیز باعث شد شما به چنین مقام رفیع و علم و دانش رسیدید؟ علامه در جواب گفتند اولا من فکر نمی کنم که به جایگاه خاصی دست پیدا کرده باشم اما اگر به جایگاهی هم رسیده‌ام یکی به خاطر این بوده است که نسبت به علما و بزرگان جز تکریم و تعظیم برخورد دیگری نداشته‌ام، دیگری این که درس و بحث طلبگی را بر هر کار دیگر مقدم دانسته‌ام.

با ثروتمندان معاشرت نداشت

یکی از مهم ترین خصلت‌های ایشان این بود که با ثروتمندان خیلی معاشرت نداشتند و بیشتر به همنشینی فقرا خوش بودند. آمده است که سلطان زمان ، آقا محمد خان قرآنی با خط زیبا و جلدی با سنگ های گران بها تزیین شده بود برای آقا می فرستند. آقا خود در را باز می کنند در حالی که قلمی در دستشان است، سؤال می کنند چه کار دارید عرض می کنند که سلطان زمان این قرآن را برای شما فرستادند، علامه می پرسند این دانه‌ها چیست؟ آن‌ها جواب می دهند سنگ‌های قیمتی است. علامه وحید می فرمایند اصلا چه معنا دارد با کتاب خداوند این کار را بکنند، این دانه‌ها را جدا کنید، بفروشید و پولش را در بین فقرا تقسیم کنید.دوباره گفتند پس قرآن را که قیمتی است بگیرید، علامه می گویند هر کس این قرآن را آورده پیش او باقی بماند و بگویید مقید باشد که پیوسته آن را مطالعه کند.

عالمی که در پایین پای حضرت سیدالشهدا(ع) دفن شد

آقا به غایت خوش صحبت، گشاده رو و لطیفه گو بودند. در قصص العلما آمده است که ایشان وقتی به حرم سیدالشهدا(ع) مشرف می‌شدند در ابتدا آستان کفش کن آن جا را می بوسیدند و بعد صورت و محاسن خود را به آن جا می مالیدند و بعد با خشوع و خضوع تمام به حرم آقا مشرف می شدند و زیارت می کردند. در نهایت نیز در پایین پای سیدالشهدا(ع) در جوار شهدای کربلا دفن شدند و در همین زمان مرجعیت آیت‌الله سیستانی ضریحی در مقابل آن نصب شده است.
مرحوم آقای دوانی، مورخ معاصر وقتی می خواهند خضوع علامه در پیشگاه حضرت سیدالشهدا(ع) را بیان کنند، زبان حال وحید را با این قطعه شعر زیبا بیان داشته‌اند که: 

شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل 
مملوک آن جنابم و مسکین این درم
ارسال نظرات