شاید با کمی تأمل به جشن 24 خرداد یزد بتوان دریافت که : آقایان نه تنها نگران خالی ماندن سالن نبوده اند ؛ بلکه اتفاقاً بنایشان بر گرفتن همین بازخورد بوده است!
کد خبر: ۸۵۳۱۵۷۰
|
۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۰

به گزارش خبرگزاری بسیج؛به نقل از یزد امروز، این روزها تلاقی چند اتفاق مشابه باهم، بخش مهمی از افکار عمومی، بویژه اذهان عمومی مخالفان و منتقدان دولت را -به وجهی مثبت- به خود جلب کرده است که فصل مشترک همه آن ها دست کم ابراز خرسندی از عدم همراهی افکار عمومی با دولت است.

شاید در ابتدای کار، مانند برخی دوستان از این وقایعی چون عدم استقبال مردم از «جشن حماسه حضور»، خرسند شدم اما با کمی تأمل یکباره تردیدی جدی ذهن را به خود مشغول می کند، راستش جرقه ای که باعث این تردید می شود این پرسش است که:

آیا جماعت و عناصر گرداننده جشن 24خرداد در یزد، واقعا قدرت پر کردن سالن را نداشته اند؟!

که هرچه با آدمی با خود کلنجار برود نمی توانم صد درصد بگوید؛ نه!

چون بارها و بارها خلاف این را ثابت کرده اند و حقیقتا در این کار، هم شگرد دارند و هم استخوان ساییده اند...!!

نمونه اش مراسم آقا سید جواد حیدری با آن سازماندهی قوی جمعیتی که حاصل یک کار شبکه ای حساب شده و کار شده بود (مثال اشاره به مستندات نیست)

با خود گفتم بدنیست یک بار هم با این فر ض به موضوع نگاه کنیم و احتمالات دیگری را هم در نظر بگیریم،

مثلا فرض کنیم:

الف-آقایان نه تنها نگران خالی ماندن سالن نبوده اند بلکه اتفاقا بنایشان بر گرفتن همین بازخورد بوده است!..چرا؟

1-نمایش سالن خالی به آان شخص مدعو(جنتی؛ وزیر ارشاد) به عنوان پیغام رسان و انعکاس دهنده اوضاع به تهران و احتمالا به شخص رئیس جمهور! با هدف خالی کردن ته دل آن ها نسبت به یزد (پایگاه اصلاحات) و نمادی از اصلاح طلبی کشور!

2-توجه دادن مضاعف و مجدد تیم رئیس جمهور و بخصوص جریان حزبی آنها به این معنا که اصلاح طلبان در تجمیع توده های مردمی، بویژه خیابانی کردن این توده ها به مراتب از شما جلوترند و کارکشته تر!

این را به این خاطر گفتم که همگی آنها در وقت معلوم به این توده های خیابانی نیاز دارند.از طرفی همه می دانیم که یکی از شگردهای اصلاح طلبان به خیابان کشیدن توده های جوان است، کاری که جریان حزبی روحانی هرگز نمی تواند آن را به خوبی انجام دهد.

لذا در تداوم این فرض می توان حدس زد که اصلاح طلبان در تواریخ آتی حتما تجمعاتی را برای نمایش قدرت به حزب حاکم راه خواهند انداخت و آن جای دیگر همایشاتشان خالص خواهد بود؛ نه به نام روحانی و حزبش و به کام همان ها! بلکه فقط  به کار پردازی اصلاح طلبان...

3-در مجموع می توان احتمال داد که اصلاح طلبان به دنبال چشاندن طعم تلخ عدم همراهیشان به شخص روحانی و هم حزبی ها بوده و از این فرصت هم کمال بهره برداری را کردند!

ب-می توان فرض کرد که 24 خرداد برای آقایان به نوعی «یوم الشک» بوده است!

یعنی چه؟

یعنی اینکه خودشان هم نمی دانستند چطور می شود و اصلا به دنبال این بوده اند که ببینند واقعا چه می شود؟ این که می گویم «واقعا»؛ یعنی با فرض حذف مریدان سینه چاک و سیاهی لشگرها.

لذا اعوان و انصار و خواص سالن پر کن را هم صدا نزدند بلکه تعدادی فرماندار و بخشدار را با خبر کردند و بقیه را گذاشتند به مردم! که محکی زده باشند به اقبال عمومی و روی آن تحلیل ها کنند و نتیجه گیری های مهمی که بر مبنای حرکات بعدی باشد.

هر چند خبری چندانی در این خصوص نیست که آیا اطلاع رسانی وسیعی مثل برنامه های گذشته انجام داده اند یا نه ولی زدن چند بنر در سطح شهر و خبر کردن بخشداران و فرمانداران و مدیران و اشخاص این چنینی هم در جای خود، ترفند خوبی برای رد گم کنی است چون از یک طرف، کم هزینه است و از یک طرف هم توهم اطلاع رسانی گسترده را ایجاد می کند!

این هم می تواند یک احتمال باشد که افکار عمومی را در این مقطع حساس محک زده و ارزیابی کنند.

ج-فرض سوم این است که یک حاشیه آسودگی کاذب؛ نه برای دلواپسان بصیر، بلکه برای دلواپسان سطحی نگر ایجاد کنند!

تقریبا چیزی از جنس همان آسودگی خیال کاذبی که برای دوستان در زمان دولت نهم و دهم ایجاد شده بود و همگان بر خلاف شدت فعالیت های روشنگرانه زمان دولت اصلاحات که در پایان، منجر به بیداری مردم و انتخاب دولتی انقلابی شد یا مشغول خدمت شدند و یا مشغول درس و بحث و کار علمی خودشان و به نوعی نفسی راحت کشیدند که خدا را شکر...ملت راه را پیدا کرده اند و دیگر اغفال نخواهند شد...!

غافل از این که حذب باد را بادگیرهایی تنومند و مستحکم باید که از جای نگریزند و به این سو و آن سو نگروند...!

آری بر مبنای این احتمال هم باید چنین گفت که:

مبادا عده ای با این شکلات ها دهانشان آب بیفتد و خیال کنند که ملت بیدار شده اند...!

تا بیداری ملت، هنوز فرسنگ ها مانده و کارهای عقب مانده بسیارند.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم           موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 

نویسنده:مرصاد بصیر

ارسال نظرات