به گزارش خبرگزاری بسیج، مجید پورولی کلشتری، نویسنده، از اتمام تألیف رمان «کتیبه کبود» خبر داد و گفت: این رمان هماکنون در حال بازنویسی است و با چند ناشر خصوصی نیز برا ی انتشار آن مذاکراتی داشتهام اما هنوز برای چاپ آن با ناشر خاصی به قطعیّت نرسیدهام.
وقتی از این نویسنده پرسیده شد که چرا این موضوع و مضمون را برای نوشتن انتخاب کرده است، پاسخ داد: من موضوع را انتخاب نکردهام، موضوع من را انتخاب کرده است. چرا که بر این باور و عقیدهام که بر هر نویسنده شیعی واجب است تا جایی که برایش مقدور است از مصائب آل الله بنویسد. این دقیقاً همان مودتی است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از ما انتظار داشتند. وظیفه من به عنوان نویسنده مکتب تشیّع نشر فضایل اهل البیت(علیهم السلام) است و باید به عالم بگوییم که بر سر خاندان وحی چه آوردند.
وی با اشاره به محتوای رمان گفت: قسمت اعظمی از رمان «کتیبه کبود»در رابطه با زندگی پر از مصیبت و اندوه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است، از این جهت میگویم قسمت اعظم رمان درباره حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است؛ چون بخشهایی از این رمان به حواشی اواخر عمر پر برکت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز میپردازد، اما محتوای کلی رمان بر مصائب حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تمرکز دارد.
خالق رمان « اقیانوس مشرق» تصریح کرد: این رمان به لحاظ مضمون ؛ سرفصلهایی چون «ترور حضرت رسول(صلی الله علیه و آله)»، «شورای سقیفه و غصب خلافت توسط جبت و طاغوت»، «بیعت اجباری»، «آتش زدن خانه وحی»، «جسارت به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)»، «شهادت حضرت محسن(علیه السلام)»«خطبه فدک» و در نهایت «شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)» دارد.
وی افزود: راوی این داستان دانای کل است و من با تجربهای که پیش از این در نوشتن رمان اقیانوس مشرق داشتم، سعی کردم که مستقیم و رو در رو با معصوم علیه السلام داستان را روایت نکنم، بلکه به واسطه شخصی که خودم خلق میکنم، معصوم علیه السلام را روایت کرده و به مخاطب معرفی کنم. در «کتیبه کبود» نیز دیگران حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را روایت میکنند و البته برای نگارش این رمان از منابع طراز اول کتب شیعی و سنی استفاده شده است. من برای بیان بسیاری از حقایق و ناگفتههای تاریخی درباره زندگانی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به کتب اهل سنت مراجعه کردم، مخصوصاً در سر فصلهای مهم و کلیدی چون «غصب خلافت» و «هجوم به خانه وحی» که کتابهای معتبر اهل سنّت شهادت و گواهی دادهاند که این اتفاقها جزو وقایع قطعی و بدون تردید در تاریخ صدر اسلام است که سبب روسیاهی و کفر برخی از صحابه تراز اول شده است.
بخشی از تازهترین رمان مجید پورولی کلشتری با عنوان «یاس کبود» به شرح ذیل است:
«چَشم کافی نیست. به خداوندی خدا چشم کافی نیست. جان باید داد. برای یک نفس او اگر عالم و آدم بمیرند رواست. چشم که قابل نیست ... خوش آن چَشمی که با کور شدن از گریه او بینا شود. چَشمی که بر این داغ نگرید؛ همان بهتر که نبیند
اشاره میکند به گوشهای از اتاق
ـ آنجا، دواتی هست و لیقهای. مهیّای کتابت. از اینک تمام جان و تن دهان میشوم تا ناله و اندوهم را از این ماجرای تلخ فریاد کنم. بارِ سنگینِ دردِ خویش را به دوشِ کلماتی میسپارم که قلم تو باید آن ها را بر سپیدی اوراق حک کند
شمع را بالا میآورد
ـ قلم بردار ندیمه، اینک هنگامِ کتابت است
ندیمه شمع را از دست لرزان رباب میگیرد و در تاریکی اتاق پی قلم و لیقه میگردد
ـ نفرین بر آن دهانی که بر این ظلم سکوت کند. نفرین بر آن قلم که این فریاد دادخواهی را خَموش کند. قلم بردار ندیمه، اینک هنگام کتابت است، بنویس بر سر آل الله چه آوردند. بنویس چه کردند با تنها یادگار رسول الله!
ندیمه با اوراق و قلم و لیقه میآید
ـ من مطیعِ اراده توام بانو. اما به ندیمه بگو این نوشتن به چه کار میآید؟! چرا خطر کنیم؟! مگر نه آن که روایت را ممنوع ساخته اند! دست بر لانه زنبور بردن حکم عقل نیست
رباب نگاهش میکند
ـ تاریخ حافظه همین اوراق است ندیمه. مردمانِ فردا به گواهِ سیاهیِ این کاغذهاست که از دیروزشان خبر می گیرند. من لال شوم فردائیان مرا نفرین خواهند کرد»