یادداشت نماینده ادوار درباره تبعات استانی شدن انتخابات
نماینده ادوار درباره طرح استانی شدن انتخابات مجلس نوشت: عدهای گویا دنبال این هستند که مجلسی را که در رأس امور است به بهانههای مختلف به یک «فراموشخانه» تبدیل کنند.
به گزارش خبرگزاری بسیج، قدرتالله ایمانی نماینده سابق مردم خرمآباد در مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی به تشریح پیامدهای استانی شدن انتخابات مجلس که طرح آن در صحن علنی در حال بررسی است، پرداخت.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
1- طرح به اصطلاح شهرستانی ـ استانی انتخابات مجلس شورای اسلامی چیزی شبیه و در مایههای «شترمرغ» است؛ نه شهرستانی کامل و نه استانی محض بلکه تلفیقی از هر دو میباشد. اگر این طرح تبدیل به قانون گردد، نماینده اگر مراجعات شهرستانی ـ از حوزهای که ثبت نام کرده ـ داشته باشد فوراً تابلوی استانی را بلند میکند و میگوید: من نماینده تمام استان هستم و باید مشکلات استانی را رصد کنم و اگر مراجعات استانی داشته باشد در پشت سنگر شهرستان مربوطه موضع میگیرد و میگوید: من از پس مشکلات شهرستان خود ماندهام تا چه برسد به مشکلات همه استان. یعنی به بهانه شهرستانی ـ استانی بودن انتخابات از خود سلب مسئولیت میکند. این توجیهات و سلب مسئولیتها، مَثَل «شترمرغ» را در اذهان عمومی تداعی میکند. به شترمرغ گفتند چرا بار نمیبری؟ گفت: مرغم، گفتند چرا نمیپری؟ گفت: شترم.
2- در حوزههای انتخابیه فعلی که نسبتاً کوچک و جمع و جور هستند نماینده مربوطه یا کمتر حضور پیدا کرده و یا اگر حضوری مستمر و پررنگ داشته به دلیل مشکلات فراوان توفیقات چندانی در رفع مشکلات نداشته است. حال که مشکلات کل استان به آن افزوده گردد توفیقات چندانی در رفع مشکلات نداشته است. حال که مشکلات کل استان به آن افزوده گردد توفیقات نماینده یا نمایندگان ارتقاء مییابد یا تقلیل؟ این گستردگی و جولانگاه استانی، کار پیگیری مشکلات را سهلتر خواهد کرد یا سختتر؟ اعتماد و رضایت مردم چطور؟ افزایش مییابد یا کاهش؟
3- در این طرح، سرنوشت بعد نظارتی مجلس چه میشود؟ پیگیری، نظارت و رصد کردن مشکلات عمومی از جمله مشکلات کشاورزی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، بیکاری، اشتغال، کارگری، عدم رعایت قانون یا قانونشکنی توسط بعضی از مجریان پیگیری طرحها و پروژهها تداوم مییابد یا رها میگردد؟ اگر تداوم یابد فشار بر نمایندگان مضاعف و یا چند برابر نمیشود؟ اگر بطور کلی رها و یا کاهش یابد پیامدهای ناشی از رهایی یا بیتفاوتی نسبت به مشکلات مردم، خسارات جبران ناپذیری را به بار نخواهد آورد؟ تکلیف ابزار نظارتی نظیر تذکرها، سؤالها و استیضاحها و همچنین بازدیدهای یک هفتهای پایان هر ماه مجلس چه میشود؟ تعطیل یا تداوم مییابد؟ استفاده صحیح از ابزار نظارتی مستلزم شناخت هرچند بیشتر مشکلات و روابط تنگاتنگ نمایندگان با مردم و حضور مستمر در مناطق، کسب اطلاعات و در جریان امور قرار گرفتن میباشد. بدون مطلع بودن از امور جاری محل، منطقه، استان و کشور میتوان متوسل به ابزار نظارتی شد؟
4- عدهای گویا دنبال این هستند که مجلسی که در رأس امور است به بهانههای مختلف به یک «فراموشخانهای» تبدیل کنند. بعضیها صریحاً میگویند پیگیری مشکلات مردم و کشور وظیفه ما نیست ـ قریب به این مضمون در توجیه طرح مذکور آمده است ـ معنا و مفهوم این حرف این است که مردم فقط انتخاب کردنم را به عهده دارند، ارتباط و مراجعات موقوف ـ یعنی مردمهراسی و مردمگریزی.
5- پایه و اساس ارتباط مستحکم، عزتمند و ناگسستنی مردم با نظام مقدس جمهوری اسلامی از طریق روابط صمیمانه و تنگاتنگ مردم با مجلس شورای اسلامی محقق میگردد، اگر گروه، دسته و جریانی آگاهانه و ناآگاهانه بخواهد این پیوستگی و ارتباط را قطع، تضعیف و یا تهدید نماید بیشک تیشه به ریشه نظام زده و خسارات جبرانناپذیر فراوانی را به بار خواهد آورد.
6- نمایندگان موافق مرتب «دم از فرصت خوب برای قانونگذاری» میزنند در صورتی که بعد نظارتی اگر مهمتر از بعد تقنینی نباشد کمتر نیست. کشور ما کمبود قانون ندارد، مشکل ما مجری خوب، اجرای خوب و نظارت خوب میباشد. در کشور ما آنقدر قانون در زمینههای مختلف وضع گردیده که به جای مثنوی هفتاد من کاغذ شده است.
7- در توجیه این طرح بیان شده،این طرح مسبوق به سابقه است و در دورههای پنجم، ششم،هفتم،و هشتم نیز مطرح بوده. در پاسخ باید گفت این توجیه نه تنها دلیل اثبات حقانیت این طرح نمیباشد بلکه نشانه ضعف و بی مورد بودن آن را میرساند یعنی آنقدر معیوب بوده که نمایندگان ان ادوار هم، زیر بار تصویب آن نرفتهاند.
8- در سال پایانی دورههای مذکور همانند این دوره اکثر نمایندگان که رأی نیاوردنشان برای دوره بعد مسلم بوده، با مطرح کردن طرحهایی مشابه طرح فعلی،به فکر برهم زدن نظام انتخاباتی مجلس میافتادند که در هیچ دورهای موفق به این کار نشدند ـ تابحال ثابت شده که قریب به دو سوم نمایندگان هر دوره به دوره بعد راه پیدا نمیکنند.
9- اقدام به تغییر نظام انتخاباتی در سال پایانی مجلس بیشتر شائبه حذف رقبای انتخاباتی خصوصاً کاندیداهای جدید توسط نمایندگان فعلی را در اذهان عمومی ایجاد میکند _ یعنی فقط من باشم و رقبای من نباشند.
10- در توصیف این طرح آمده است که استانی بودن انتخابات موجب میشود تا نمایندگان قدَر، برتر و شناخته شده به مجلس راه یابند و سوال این است اگر نمایندگان موافق طرح، خود جزء قدرها و برترها باشند این اشخاص قدر کجا و چه کسانی هستند که پس از گذشت سیو شش سال از عمر پربرکت نظام، ملت هنوز چهره مبارکشان را رؤیت نکرده تا مقدمشان را گرامی بدارد.
11- گفته شده روش موجود متعلق به 107 سال قبل است و باید تغییر یابد. در پاسخ باید گفت صرف قدیمی بودن، عیب و نقص نیست که مستلزم تغییر و اصلاح باشد.
12- این طرح اگر تبدیل به قانون شود یقیناً اختلافات و شکافهای قومی، قبیلهای، مذهبی، طایفهای و حتی اختلافات بین شهرها که در زمان طاغوت رایج بوده را احیاء و تشدید خواهد کرد. در نتیجه وحدت و انسجام استانی را مخدوش و وفاق ملی را زیر سؤال خواهد برد.
13- طرح مذکور، شور انتخاباتی را کاهش، حضور حداکثری را تقلیل، حضور پولدارها و قاچاقچیان را در صحنهگردانی انتخابات پررنگ و نمایندگان را به جای وامداری نظام، وامدار کانونهای قدرت و ثروت و احزاب و تشکلهای بیریشه و بیاصالت خواهد کرد. نمایندگان از این پس بجای تبعیت و فرمانبرداری از نظام، از احزاب فرمان خواهند برد ـ مانند دوره ششم، که نمایندگان حزب مشارکت، به فرمان حزب در مقابل نظام دست به تحصن زدند.
14- به دلیل تجمیع اسامی کاندیداهای چند صد نفری در یک لیست واحد استانی، کار شمارش آراء، جمعبندی و اعلام نتیجه چند روزی به طول میانجامد که این خود، شائبه تقلب و افزایش هزینه برگزاری انتخابات را در پی خواهد داشت.
15- اگر در یک شهرستانی یک عالم روحانی و یا غیر روحانی، مورد اعتماد و وثوق مردم، بیش از هفتاد هشتاد درصد آراء را کسب نماید و فرد دیگری پانزده درصد را به خود اختصاص دهد و فرد روحانی به علت عدم شناخت مردم استان از وی از فرد پانزده درصدی رأی کمتری بیاورد در مجموع فرد حائز اکثریت حذف و شخص حائز کمترین رأی آن شهرستان جایگزین میشود. در نتیجه این مردم سایر مناطق استان هستند که برای آن شهرستان نماینده انتخاب میکنند، نمایندهای که مردم آن شهرستان کمترین اعتماد را نسبت به او دارند بنابراین قاعده حق تعیین سرنوشت چه میشود.
16- اگر به علت کثرت کاندیداها در یک شهرستان تک یا چند نمایندهای هیچ کدام از نامزدها موفق به کسب پانزده درصد آراء نشوند یا نمایندهای فوت کند یا مسئولیت دیگر در دولت به آن واگذار گردد یا اعتبارنامه نمایندهای رد شود یا انتخابات در یک یا چند شهرستان باطل شود یا آراء فرد منتخب به علت تقلب توسط شورای محترم نگهبان باطل و نفر یا نفرات بعدی هیچ کدام حائز پانزده درصد آراء نباشند، برگزاری انتخابات مجدد استانی در یک یا چند شهرستان موجب اتلاف وقت همه مردم استان و افزایش هزینههای دولت نمیگردد؟
17- در استانهایی که جمعیت آنها متشکل از قبایل و طوایف مختلف است، طوایف بزرگ که جمعیت آنها در سطح استان پراکنده و در شهرها مختلف جمعیت قابل ملاحظهای دارند ـ مثلاً بیست درصد ـ با تجمیع آراء آنها، میتوانند تعدادی از نمایندگان هر استان را به خود اختصاص دهند یعنی شایسته سالاری جای خود را به طایفه سالاری خواهد داد و سلطه طوایف بزرگ را بر سرنوشت مردم این گونه استانها حاکم خواهد کرد ـ اگر انتخابات استانی نباشد حداقل نمایندگان بین طوایف مختلف در هر دوره دستگردان میشوند و موجب سلطه یک یا دو طایفه بزرگ نخواهد شد.
18- بعضی از موافقان طرح خیال میکنند چون نماینده هستند و در سطح استان شناخته شده، پس میتوانند با کسب پانزده درصد آراء حوزه انتخابیه خود و پر کردن سر پیمانه توسط سایر مردم استان به مجلس راه یابند. چه خیال باطلی، وقتی که نمایندهای از سوی مردم حوزه انتخابیه خود با کمترین اقبال روبروست چگونه از طرف مردم استان مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگیرد، به قول معروف «خانه از پای بست ویران است، خواجه در فکر نقش ایوان است».
19- فعالیتهای انتخاباتی معمولا پرهزینه است. اگر کسی در گذشته ـ مثلا دوره قبل ـ به تناسب وسعت حوزه انتخابیه خود، متحمل هزینههای 30، 50 و 100 میلیونی و یا بیشتر شده است با اجرای طرح جدید و اضافه شدن دهها شهر و شهرستان و بخش و صدها روستا یقیناً هزینههای آن به صدها و بلکه میلیاردها تومان بالغ خواهد شد. در نتیجه افراد شایسته، لایق و کم پول یا نامزد نمیشوند یا اگر هم نامزد شوند از دور رقابت خارج خواهند شد زیرا سرنوشت انتخاباتهای مجلس را از این به بعد پولدارها، قاچاقچیها و وابستگان به کانونهای ثروت و قدرت رقم خواهند زد.
20- نمایندگان موافق صادقانه به این سؤال پاسخ دهند اگر آنها هم اکنون نماینده نبودند و برای اولین بار خود را برای دوره پیش رو آماده میکردند باز هم موافق استانی برگزار کردن انتخابات بودند؟ آیا این طرح مانع چرخش نخبگان نمیگردد؟ با عنایت به دو طرح «استانی شدن انتخابات» و «استمرار صلاحیت نمایندگان» برای بعضیها، عشق ماندن در بهارستان، چهها که نمیکند.
21- اگر گفته شود، انتخابات نیازی به عکس، پوستر، اعلامیه، تشکیل ستاد و سفر به شهرستانها، بخشها و روستاهای استان توسط نامزدها یا طرفدارانشان ندارد، باید گفت انتخابات بدون تبلیغ و شور انتخاباتی یک انتخابات سرد، بیرمق و مرده است و حضور حداکثری را به حضور حداقلی کاهش میدهد.
22- موافقان طرح استانی میگویند با اجرای این طرح از خرید و فروش احتمالی آراء جلوگیری میشود. در پاسخ باید گفت نتیجه برعکس میشود. در شهرستانها به دلیل کوچک بودن محیط و روابط تنگاتنگ مردم محل با یکدیگر و شناخت کاندیداها و طرفدارانشان از طرفهای مقابل، کاملا مراقب رفتار انتخاباتی همدیگر میباشند و هر حرکت مشکوکی فورأ برملا میگردد. اما در انتخابات به اصطلاح استانی به لحاظ گستردگی و کثرت کاندیداها و شلوغی اوضاع، مراقبت ویژه و لازم به عمل نمیآید و انواع تقلبها از جمله خرید و فروش احتمالی آراء نیز افزایش مییابد.
23- طرح به اصطلاح استانی به علت ایجاد فضای نابرابر، آن طوری که شایسته است با عدالت و انصاف همخوانی ندارد و موجب میشود افراد معروف که سالها در مصادر امور به عنوان وزیر، معاون وزیر، استاندار، رؤسای نهادها و سازمانهای کشوری حضور داشته و دارند عرصه را بر نخبگان منطقهای و شهرستانی تنگ و راه پیروزی را بر آنها سد نمایند ـ آیا یک کشتیگیر شصت کیلویی میتواند در مصاف با یک کشتیگیر صد و بیست کیلویی به پیروزی نائل آید؟
24- موافقان طرح میگویند وقت ارزشمند نماینده نباید صرف مشکلات کوچک محلی و منطقهای گردد و نگاهها باید از سطح خرد محلی و منطقهای به سطح کلان و ملی ارتقاء یابد. در پاسخ باید گفت به همان میزان که وقت نماینده ارزشمند است رفع مشکلات کوچک ملی و منطقهای هم برای مردم آن دیار حیاتی و ارزشمند است و به همان میزان که نگاهها از سطح خرد به سطح کلان تغییر مییابد به همان اندازه هم از مسائل و مشکلات محلی و منطقهای فاصله گرفته میشود و بنابراین مردم آن مناطق فراموش و به طور کلی از یاد خواهند رفت.
25- اگر در ایام برگزاری انتخابات حوادث غیرمترقبهای، همانند برف و طوفانهای استانهای گیلان و مازندران ـ که در چند سال قبل اتفاق افتاد ـ رخ دهد و نتوان در همه شهرهای یک استان انتخابات برگزار کرد تکلیف بقیه شهرها چه میشود؟ انتخابات در آن چند شهر برگزار میگردد یا کلأ متوقف میشود؟ اگر انتخابات انجام شود میتوان نام استانی را بر نمایندگان منتخب اطلاق نمود؟
26- موافقان طرح میگویند این طرح از وعدههای محلی نامزدها در جریان انتخابات جلوگیری میکند. در جواب باید گفت لابد نمایندگان به جای وعدههای محلی و منطقهای باید وعدههای استانی بدهند. در این صورت محل استقرار و ایجاد طرحهای ملی ـ استانی در کدام شهرستان باشد؟ آیا بین مجمع نمایندگان اختلاف، زورآزمایی و نزاع ایجاد نمیکند و حق شهرهای کوچک پایمال نمیگردد؟ نماینده نباید وعدههای دروغ و یا وعدههایی که قابل اجرا نباشد بدهد. اگر فردی به مردم منطقهای هیچ وعده تبلیغاتی ندهد به تبع مردم آن منطقه هم به آن کاندیدا رأی نخواهند داد.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
1- طرح به اصطلاح شهرستانی ـ استانی انتخابات مجلس شورای اسلامی چیزی شبیه و در مایههای «شترمرغ» است؛ نه شهرستانی کامل و نه استانی محض بلکه تلفیقی از هر دو میباشد. اگر این طرح تبدیل به قانون گردد، نماینده اگر مراجعات شهرستانی ـ از حوزهای که ثبت نام کرده ـ داشته باشد فوراً تابلوی استانی را بلند میکند و میگوید: من نماینده تمام استان هستم و باید مشکلات استانی را رصد کنم و اگر مراجعات استانی داشته باشد در پشت سنگر شهرستان مربوطه موضع میگیرد و میگوید: من از پس مشکلات شهرستان خود ماندهام تا چه برسد به مشکلات همه استان. یعنی به بهانه شهرستانی ـ استانی بودن انتخابات از خود سلب مسئولیت میکند. این توجیهات و سلب مسئولیتها، مَثَل «شترمرغ» را در اذهان عمومی تداعی میکند. به شترمرغ گفتند چرا بار نمیبری؟ گفت: مرغم، گفتند چرا نمیپری؟ گفت: شترم.
2- در حوزههای انتخابیه فعلی که نسبتاً کوچک و جمع و جور هستند نماینده مربوطه یا کمتر حضور پیدا کرده و یا اگر حضوری مستمر و پررنگ داشته به دلیل مشکلات فراوان توفیقات چندانی در رفع مشکلات نداشته است. حال که مشکلات کل استان به آن افزوده گردد توفیقات چندانی در رفع مشکلات نداشته است. حال که مشکلات کل استان به آن افزوده گردد توفیقات نماینده یا نمایندگان ارتقاء مییابد یا تقلیل؟ این گستردگی و جولانگاه استانی، کار پیگیری مشکلات را سهلتر خواهد کرد یا سختتر؟ اعتماد و رضایت مردم چطور؟ افزایش مییابد یا کاهش؟
3- در این طرح، سرنوشت بعد نظارتی مجلس چه میشود؟ پیگیری، نظارت و رصد کردن مشکلات عمومی از جمله مشکلات کشاورزی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، بیکاری، اشتغال، کارگری، عدم رعایت قانون یا قانونشکنی توسط بعضی از مجریان پیگیری طرحها و پروژهها تداوم مییابد یا رها میگردد؟ اگر تداوم یابد فشار بر نمایندگان مضاعف و یا چند برابر نمیشود؟ اگر بطور کلی رها و یا کاهش یابد پیامدهای ناشی از رهایی یا بیتفاوتی نسبت به مشکلات مردم، خسارات جبران ناپذیری را به بار نخواهد آورد؟ تکلیف ابزار نظارتی نظیر تذکرها، سؤالها و استیضاحها و همچنین بازدیدهای یک هفتهای پایان هر ماه مجلس چه میشود؟ تعطیل یا تداوم مییابد؟ استفاده صحیح از ابزار نظارتی مستلزم شناخت هرچند بیشتر مشکلات و روابط تنگاتنگ نمایندگان با مردم و حضور مستمر در مناطق، کسب اطلاعات و در جریان امور قرار گرفتن میباشد. بدون مطلع بودن از امور جاری محل، منطقه، استان و کشور میتوان متوسل به ابزار نظارتی شد؟
4- عدهای گویا دنبال این هستند که مجلسی که در رأس امور است به بهانههای مختلف به یک «فراموشخانهای» تبدیل کنند. بعضیها صریحاً میگویند پیگیری مشکلات مردم و کشور وظیفه ما نیست ـ قریب به این مضمون در توجیه طرح مذکور آمده است ـ معنا و مفهوم این حرف این است که مردم فقط انتخاب کردنم را به عهده دارند، ارتباط و مراجعات موقوف ـ یعنی مردمهراسی و مردمگریزی.
5- پایه و اساس ارتباط مستحکم، عزتمند و ناگسستنی مردم با نظام مقدس جمهوری اسلامی از طریق روابط صمیمانه و تنگاتنگ مردم با مجلس شورای اسلامی محقق میگردد، اگر گروه، دسته و جریانی آگاهانه و ناآگاهانه بخواهد این پیوستگی و ارتباط را قطع، تضعیف و یا تهدید نماید بیشک تیشه به ریشه نظام زده و خسارات جبرانناپذیر فراوانی را به بار خواهد آورد.
6- نمایندگان موافق مرتب «دم از فرصت خوب برای قانونگذاری» میزنند در صورتی که بعد نظارتی اگر مهمتر از بعد تقنینی نباشد کمتر نیست. کشور ما کمبود قانون ندارد، مشکل ما مجری خوب، اجرای خوب و نظارت خوب میباشد. در کشور ما آنقدر قانون در زمینههای مختلف وضع گردیده که به جای مثنوی هفتاد من کاغذ شده است.
7- در توجیه این طرح بیان شده،این طرح مسبوق به سابقه است و در دورههای پنجم، ششم،هفتم،و هشتم نیز مطرح بوده. در پاسخ باید گفت این توجیه نه تنها دلیل اثبات حقانیت این طرح نمیباشد بلکه نشانه ضعف و بی مورد بودن آن را میرساند یعنی آنقدر معیوب بوده که نمایندگان ان ادوار هم، زیر بار تصویب آن نرفتهاند.
8- در سال پایانی دورههای مذکور همانند این دوره اکثر نمایندگان که رأی نیاوردنشان برای دوره بعد مسلم بوده، با مطرح کردن طرحهایی مشابه طرح فعلی،به فکر برهم زدن نظام انتخاباتی مجلس میافتادند که در هیچ دورهای موفق به این کار نشدند ـ تابحال ثابت شده که قریب به دو سوم نمایندگان هر دوره به دوره بعد راه پیدا نمیکنند.
9- اقدام به تغییر نظام انتخاباتی در سال پایانی مجلس بیشتر شائبه حذف رقبای انتخاباتی خصوصاً کاندیداهای جدید توسط نمایندگان فعلی را در اذهان عمومی ایجاد میکند _ یعنی فقط من باشم و رقبای من نباشند.
10- در توصیف این طرح آمده است که استانی بودن انتخابات موجب میشود تا نمایندگان قدَر، برتر و شناخته شده به مجلس راه یابند و سوال این است اگر نمایندگان موافق طرح، خود جزء قدرها و برترها باشند این اشخاص قدر کجا و چه کسانی هستند که پس از گذشت سیو شش سال از عمر پربرکت نظام، ملت هنوز چهره مبارکشان را رؤیت نکرده تا مقدمشان را گرامی بدارد.
11- گفته شده روش موجود متعلق به 107 سال قبل است و باید تغییر یابد. در پاسخ باید گفت صرف قدیمی بودن، عیب و نقص نیست که مستلزم تغییر و اصلاح باشد.
12- این طرح اگر تبدیل به قانون شود یقیناً اختلافات و شکافهای قومی، قبیلهای، مذهبی، طایفهای و حتی اختلافات بین شهرها که در زمان طاغوت رایج بوده را احیاء و تشدید خواهد کرد. در نتیجه وحدت و انسجام استانی را مخدوش و وفاق ملی را زیر سؤال خواهد برد.
13- طرح مذکور، شور انتخاباتی را کاهش، حضور حداکثری را تقلیل، حضور پولدارها و قاچاقچیان را در صحنهگردانی انتخابات پررنگ و نمایندگان را به جای وامداری نظام، وامدار کانونهای قدرت و ثروت و احزاب و تشکلهای بیریشه و بیاصالت خواهد کرد. نمایندگان از این پس بجای تبعیت و فرمانبرداری از نظام، از احزاب فرمان خواهند برد ـ مانند دوره ششم، که نمایندگان حزب مشارکت، به فرمان حزب در مقابل نظام دست به تحصن زدند.
14- به دلیل تجمیع اسامی کاندیداهای چند صد نفری در یک لیست واحد استانی، کار شمارش آراء، جمعبندی و اعلام نتیجه چند روزی به طول میانجامد که این خود، شائبه تقلب و افزایش هزینه برگزاری انتخابات را در پی خواهد داشت.
15- اگر در یک شهرستانی یک عالم روحانی و یا غیر روحانی، مورد اعتماد و وثوق مردم، بیش از هفتاد هشتاد درصد آراء را کسب نماید و فرد دیگری پانزده درصد را به خود اختصاص دهد و فرد روحانی به علت عدم شناخت مردم استان از وی از فرد پانزده درصدی رأی کمتری بیاورد در مجموع فرد حائز اکثریت حذف و شخص حائز کمترین رأی آن شهرستان جایگزین میشود. در نتیجه این مردم سایر مناطق استان هستند که برای آن شهرستان نماینده انتخاب میکنند، نمایندهای که مردم آن شهرستان کمترین اعتماد را نسبت به او دارند بنابراین قاعده حق تعیین سرنوشت چه میشود.
16- اگر به علت کثرت کاندیداها در یک شهرستان تک یا چند نمایندهای هیچ کدام از نامزدها موفق به کسب پانزده درصد آراء نشوند یا نمایندهای فوت کند یا مسئولیت دیگر در دولت به آن واگذار گردد یا اعتبارنامه نمایندهای رد شود یا انتخابات در یک یا چند شهرستان باطل شود یا آراء فرد منتخب به علت تقلب توسط شورای محترم نگهبان باطل و نفر یا نفرات بعدی هیچ کدام حائز پانزده درصد آراء نباشند، برگزاری انتخابات مجدد استانی در یک یا چند شهرستان موجب اتلاف وقت همه مردم استان و افزایش هزینههای دولت نمیگردد؟
17- در استانهایی که جمعیت آنها متشکل از قبایل و طوایف مختلف است، طوایف بزرگ که جمعیت آنها در سطح استان پراکنده و در شهرها مختلف جمعیت قابل ملاحظهای دارند ـ مثلاً بیست درصد ـ با تجمیع آراء آنها، میتوانند تعدادی از نمایندگان هر استان را به خود اختصاص دهند یعنی شایسته سالاری جای خود را به طایفه سالاری خواهد داد و سلطه طوایف بزرگ را بر سرنوشت مردم این گونه استانها حاکم خواهد کرد ـ اگر انتخابات استانی نباشد حداقل نمایندگان بین طوایف مختلف در هر دوره دستگردان میشوند و موجب سلطه یک یا دو طایفه بزرگ نخواهد شد.
18- بعضی از موافقان طرح خیال میکنند چون نماینده هستند و در سطح استان شناخته شده، پس میتوانند با کسب پانزده درصد آراء حوزه انتخابیه خود و پر کردن سر پیمانه توسط سایر مردم استان به مجلس راه یابند. چه خیال باطلی، وقتی که نمایندهای از سوی مردم حوزه انتخابیه خود با کمترین اقبال روبروست چگونه از طرف مردم استان مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگیرد، به قول معروف «خانه از پای بست ویران است، خواجه در فکر نقش ایوان است».
19- فعالیتهای انتخاباتی معمولا پرهزینه است. اگر کسی در گذشته ـ مثلا دوره قبل ـ به تناسب وسعت حوزه انتخابیه خود، متحمل هزینههای 30، 50 و 100 میلیونی و یا بیشتر شده است با اجرای طرح جدید و اضافه شدن دهها شهر و شهرستان و بخش و صدها روستا یقیناً هزینههای آن به صدها و بلکه میلیاردها تومان بالغ خواهد شد. در نتیجه افراد شایسته، لایق و کم پول یا نامزد نمیشوند یا اگر هم نامزد شوند از دور رقابت خارج خواهند شد زیرا سرنوشت انتخاباتهای مجلس را از این به بعد پولدارها، قاچاقچیها و وابستگان به کانونهای ثروت و قدرت رقم خواهند زد.
20- نمایندگان موافق صادقانه به این سؤال پاسخ دهند اگر آنها هم اکنون نماینده نبودند و برای اولین بار خود را برای دوره پیش رو آماده میکردند باز هم موافق استانی برگزار کردن انتخابات بودند؟ آیا این طرح مانع چرخش نخبگان نمیگردد؟ با عنایت به دو طرح «استانی شدن انتخابات» و «استمرار صلاحیت نمایندگان» برای بعضیها، عشق ماندن در بهارستان، چهها که نمیکند.
21- اگر گفته شود، انتخابات نیازی به عکس، پوستر، اعلامیه، تشکیل ستاد و سفر به شهرستانها، بخشها و روستاهای استان توسط نامزدها یا طرفدارانشان ندارد، باید گفت انتخابات بدون تبلیغ و شور انتخاباتی یک انتخابات سرد، بیرمق و مرده است و حضور حداکثری را به حضور حداقلی کاهش میدهد.
22- موافقان طرح استانی میگویند با اجرای این طرح از خرید و فروش احتمالی آراء جلوگیری میشود. در پاسخ باید گفت نتیجه برعکس میشود. در شهرستانها به دلیل کوچک بودن محیط و روابط تنگاتنگ مردم محل با یکدیگر و شناخت کاندیداها و طرفدارانشان از طرفهای مقابل، کاملا مراقب رفتار انتخاباتی همدیگر میباشند و هر حرکت مشکوکی فورأ برملا میگردد. اما در انتخابات به اصطلاح استانی به لحاظ گستردگی و کثرت کاندیداها و شلوغی اوضاع، مراقبت ویژه و لازم به عمل نمیآید و انواع تقلبها از جمله خرید و فروش احتمالی آراء نیز افزایش مییابد.
23- طرح به اصطلاح استانی به علت ایجاد فضای نابرابر، آن طوری که شایسته است با عدالت و انصاف همخوانی ندارد و موجب میشود افراد معروف که سالها در مصادر امور به عنوان وزیر، معاون وزیر، استاندار، رؤسای نهادها و سازمانهای کشوری حضور داشته و دارند عرصه را بر نخبگان منطقهای و شهرستانی تنگ و راه پیروزی را بر آنها سد نمایند ـ آیا یک کشتیگیر شصت کیلویی میتواند در مصاف با یک کشتیگیر صد و بیست کیلویی به پیروزی نائل آید؟
24- موافقان طرح میگویند وقت ارزشمند نماینده نباید صرف مشکلات کوچک محلی و منطقهای گردد و نگاهها باید از سطح خرد محلی و منطقهای به سطح کلان و ملی ارتقاء یابد. در پاسخ باید گفت به همان میزان که وقت نماینده ارزشمند است رفع مشکلات کوچک ملی و منطقهای هم برای مردم آن دیار حیاتی و ارزشمند است و به همان میزان که نگاهها از سطح خرد به سطح کلان تغییر مییابد به همان اندازه هم از مسائل و مشکلات محلی و منطقهای فاصله گرفته میشود و بنابراین مردم آن مناطق فراموش و به طور کلی از یاد خواهند رفت.
25- اگر در ایام برگزاری انتخابات حوادث غیرمترقبهای، همانند برف و طوفانهای استانهای گیلان و مازندران ـ که در چند سال قبل اتفاق افتاد ـ رخ دهد و نتوان در همه شهرهای یک استان انتخابات برگزار کرد تکلیف بقیه شهرها چه میشود؟ انتخابات در آن چند شهر برگزار میگردد یا کلأ متوقف میشود؟ اگر انتخابات انجام شود میتوان نام استانی را بر نمایندگان منتخب اطلاق نمود؟
26- موافقان طرح میگویند این طرح از وعدههای محلی نامزدها در جریان انتخابات جلوگیری میکند. در جواب باید گفت لابد نمایندگان به جای وعدههای محلی و منطقهای باید وعدههای استانی بدهند. در این صورت محل استقرار و ایجاد طرحهای ملی ـ استانی در کدام شهرستان باشد؟ آیا بین مجمع نمایندگان اختلاف، زورآزمایی و نزاع ایجاد نمیکند و حق شهرهای کوچک پایمال نمیگردد؟ نماینده نباید وعدههای دروغ و یا وعدههایی که قابل اجرا نباشد بدهد. اگر فردی به مردم منطقهای هیچ وعده تبلیغاتی ندهد به تبع مردم آن منطقه هم به آن کاندیدا رأی نخواهند داد.
منبع: خبرگزاری فارس
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰