علی اشرف خانلری
خبرگزاری بسیج: صدای جیغ و تیزی دارد؛ خودش می گوید: یک شب بعد از اینکه در مسجد محل اذان گفتم، یکی از پیرمردها که از صدای من اعصابش به هم ریخته بود جلویم را گرفت و به من اعتراض کرد. من هم ناراحت شدم و چند وقتی قهر کردم و دیگر به مسجد نرفتم.
کد خبر: ۸۵۱۹۵۵۷
|
۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۲

اینها را رضا جعفری در سی و سومین دوره مسابقات استانی قرآن، عترت و نماز (یادواره شهید غیوری) ویژه دانش آموزان شهرستان های استان تهران  می گوید و ادامه می دهد: چند مدتی بود که چند نفر از پیرمردهای مسجد به من خشن نگاه می کردند، یکی از آنها به من گفت دیگر اذان نگویم چون همه را از مسجد فراری می دهم، من هم از این حرف او خوشم نیامد و دیگر به مسجد نرفتم اما بعد از چند روز آن مرد که متوجه شده بود غیبت من به خاطر حرف های اوست، نزد من آمد و از من دلجویی کرد و گفت منظوری نداشته ام من هم دست او را بوسیدم و گفتم اشکال از من بوده است چون میکروفون را بیش از حد به دهانم می چسباندم و صدایم آزار دهده بوده است. الان هر وقت اذان می گویم سعی می کنم صدایم را بالا ببرم و میکروفن را از دهانم دور نگه دارم که کسی اذیت نشود.

جعفری در مدرسه علوی پیشوا درس می خواند. او می گوید: امام جماعت مسجد وقتی متوجه توانایی هایم در اقامه اذان شد به من اجازه داد که در مسجد اذان بگویم. بعد از اینکه

در مسجد اذان می گفتم دیدم توانایی دارم در مسابقات قرآن عترت و نماز شرکت کنم سال 90 رتبه اول مسابقات را به دست آوردم و تلاش کردم در مسابقات استانی هم شرکت کنم در این مسیر آقای کریمی قاری و داور مسابقات کمک و مشوق من بود.

 رشته من قرائت است اما سی دی های قرآن استادان قاری را با دقت گوش کردم و    پیشرفت های قابل ملاحظه ای پیدا کردم. در خانه، مسجد و حسینیه محله مان تمرین می کردم. علاوه بر این، دوستانم را نیز تشویق کردم به این مسیر وارد شوند. حتی یکی از آنها که همسطح خودم بود از من هم پیشی گرفته. هم او مشوق من است و هم من مشوق او هستم حاج آقا معصومی مسئول فرهنگی مسجد 14 معصوم و حاج آقا اسفندیاری امام جماعت مسجد خیلی به ما در این راه کمک کرد. از پدر و مادرم هم تشکر می کنم در این راه برای من سنگ تمام گذاشتند با حاج آقا اسفندیاری برای اجرای سرود به شبکه 7 آموزش هم رفته ایم. 

 

 

ارسال نظرات