به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی از رمان مستند «همسفر آتش و برف» با روایت فرحناز رسولی همسر شهید سعید قهاری نوشته فرهاد حضرتی با حضور سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین، جواد قربانی همرزم شهید، فرزانه مردی محقق کتاب، و نعمتالله آرامی یکی از مسئولان انتشارات روایت فتح امروز سهشنبه ۲۲ اردیبهشت در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این مراسم نعمتالله آرامی در خصوص انتشارات روایت فتح و حضور آن در نمایشگاه گفت: ۲۰ عنوان کتاب در این نمایشگاه حاضر شده که انتشارات روایت فتح در ردههای مختلف کتابهای خود را عرضه کرده و یکی از این ردهها، رده نیمه پنهان است. در رده نیمه پنهان عمدتا راوی حضور داشته و دخل و تصرفی در آن صورت نمیگیرد. برای من «همسفر آتش و برف» بیان کننده رحلتالشتاء و سیف است.
آرامی در خصوص ویژگیهای این کتاب گفت: این کتاب به خاطر خلق حماسههای شورانگیز به وسیله شهید، ویژه است. همچنین به جهت حضور همسر شهید پا به پای ایشان نیز حائز اهمیت است. باید به این نکته اشاره کرد که یکی از ممتازترین و بارزترین نوع زندگی، این نوع زیستن است. میزان دوام عشق و پایداری زندگی با خواندن این کتاب برما مشخص میشود.
وی ادامه داد: این کتاب همچنین به خاطر روایت و نقل دقیق خانم رسولی ویژه است. از جهت دیگر به خاطر تلاش دقیق همسر شهید برای ثبت این گفتارهای قابل ستایش است. این کتاب به خاطر قلم قوی فرهاد حضرتی شیرین نوشته شده. هرچند برای کار کتاب را مطالعه میکردم، اما بعد از چند صفحه متوجه شدم که نمیتوانم آن را زمین بگذارم و همراه با آن خندیدم و گریه کردم.
آرامی گفت: طی این چند روز ذهنم درگیر ماجراهای کتاب بود و خاطره ما در روایت فتح پایبند به همان نقلهای واقعی بود اما در این کتاب نویسنده از قلم داستانی خود برای بیان وقایع استفاده کرده است.
در ادامه این نشست فرزانه مردی محقق کتاب در خصوص چگونگی آشنایی با این شهید گفت: اوایل سال ۹۱ یکی از دوستانم این شهید را به ما معرفی کرد و نظرم جلب شد؛ بنابراین از ماه تیر تا آبان حدود ۱۴ ساعت مصاحبه ضبط شده با همسر شهید به دست آوردیم. البته در قسمتهایی ضبط خاموش بود و تنها به ایشان گوش میکردم.
وی با اشاره به وضعیت خاص آن دوران گفت: هم عراقیها و هم کومولههای دموکرات به آن منطقه حمله میکردند و حتی امکان خرید یک کبریت نبود. زمانی از همسر شهید پرسیدم اگر به آن زمان برمیگشتید و میدانستید این سختیها روبروی شماست، این زندگی را انتخاب میکردید و او پاسخ مثبت داد.
مردی افزود: شهید قهاری در امضاهای نامه خود، خودش را سرباز ولایت میداند. ما تمامی مصاحبهها را خودمان گرفتیم چون معتقد بودیم که باید اسناد را داشته باشیم. متاسفانه کار بچههای محقق که سختی و گرما را تحمل میکنند، دیده نمیشود. انتشارات روایت فتح تنها جایی است که آرشیو تحقیق عکس و فیلم دارد و ما تلاش کردیم کتابهای این مجموعه همراه با سند باشد.
وی در پایان صحبتهای خود بیان کرد: نیاز نسل جوان به دانستن این حقایق بسیار است. از سال ۷۶ که این کار را شروع کردیم آزمون و خطاهایی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که باید محقق و نویسنده ما یک نفر باشد.
در ادامه این مراسم فرحناز رسولی همسر شهید قهاری با بیان خاطراتی از آن شهید گفت: ما در ۸ شهر جابهجا شدیم و چند بار در پاوه و مریوان اثاثکشی کردیم و به طور متوسط اثاثکشی ما حدود ۱۶ بار اتفاق افتاد. وقتی شهید از نهاوند به کردستان رفت دیگر برنگشت. او ۳ سال فرمانده سپاه سنقر و بعد هم جوانرود بود و بعدها به ترتیب فرمانده سپاه پاوه، مریوان و سنندج بود. او در پاوه هم باید با ضد انقلابیها و هم بعثیها میجنگید. پس از آن جانشین لشکر ۳ در ارومیه شد ۹ سال هم جزو معاونتهای شهید احمد کاظمی بود. او فرمانده کارهای برونمرزی بود و بعد از آن نیز فرمانده قرارگاه نجف در کرمانشاه شد.
رسولی همسر شهید قهاری با بیان خاطرهای توضیح داد: هر جا به او ماموریت میدادند بلافاصله وسایل را پشت ماشین میگذاشتیم و میرفتیم. این برای ما که زندگی اعتقادی داشتیم اگرچه سخت اما چندان دشوار نبود. چرا که براساس اعتقاد و ایمان و حمایت از انقلاب حرکت میکردیم. زمانی که در حلبچه بودیم، شهید خیلی کم به منزل میآمد. جمعه خانه بود من تعجب کردم و خواستم برای خرید به بیرون برود اما ایشان رفت و دیگر تا دو ماه نیامد. بعدها متوجه شدم زمان عملیات والفجر ۱۰ بود و ایشان نمیخواست به من بگوید که نگران شوم.
همسر شهید ادامه داد: پاوه به دلیل اینکه صدام تهدید کرده بود آنجا را بمباران شیمیایی میکند، ۷۰ درصد خالی از سکنه شده بودو حتی بومیها رفته بودند و ما تنها در خانه بودیم.
در ادامه این مراسم سردار علی فضلی جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفان درباره شهید قهاری گفت: او عمری مجاهده در راه خدا با نمره ۲۰ شهادت را در آغوش گرفت. یکی از صادقترین یاران امت و امام شهید قهاری بود که بعد از پیروزی انقلاب نیز از هیچ تلاشی کوتاهی نمیکند و خودش را در میدان آزمایش قرار میدهد و تا سال ۵۵ زندگیاش سرشار از مجاهدت و ایثار است.
سردار فضلی ادامه داد: اگر همراهی و بصیرت خانواده شهید نبود او به این درجه از بلوغ متعالی نمیرسید. او از نهاوند فرمانده میشود و در سنقر و مریوان و آذربایجان غربی و خوزستان حضور دارد. بویژه در منطقه غرب و شمالغرب نیروی ضد انقلاب او را بهتر از ما میشناسند. او در استان یزد نیز ید طولایی دارد و هنگامی که از او یاد میکنید، مردم یزد به بهترین وجه ممکن او را به یاد میآورند. هر جا احتیاج به مجاهده و آزمایش بود خودش را در مهلکه میانداخت.
وی با اشاره به حضور نیروهای ضدانقلاب در آن زمان توضیح داد: شهید قهاری به محض اینکه متوجه حضور گروهک ضد انقلاب پژاک میشود، به رغم برف و سرما تصمیم به حرکت میگیرد. در آن عملیات فقط به رزمندهها اکتفا نکردند بلکه فرمانده لشکر و گروهها پیشاپیش تمام سربازان حرکت میکرد. اما برای ساعتهایی نیز امکان حرکت از آنها گرفته میشد. تا اینکه بعد از اینکه مجروحینی را سوار بالگرد میکنند، بالگرد مورد اصابت نیروی ضدانقلاب قرار میگیرد. او تا جایی ادامه میدهد که شربت شهادت را مینوشد.
سردار فضلی در پایان گفت: او با شهید چمران همرزم بود و باید یادآوری کنم ما بیشترین فرماندهان تیپ شهید را در استان یزد داریم که امثال آنها شهید قهاری و اللهدادی هستند. شهید قهاری قبل از شهادت آروزی آن را داشت و در نهایت نیز به آرزوی خود رسید.
در ادامه مختار یکی از همراهان و همرزمان شهید نیز درباره او گفت: خبر ورود گروهک کوموله به حاجی دادم و فرمانده شاخه اصلی یعنی توفیق الیاسی نیز از سرکردههای این گروهک بود. ما ۷ ساعت در اتاق بحث کردیم تا عملیات را طوری انجام دهیم که توفیق الیاسی نتواند از این مهلکه فرار کند. حاجی میخواست عملیات را به صورت مستقیم با نیروهای بومی انجام میدهیم. اما سرکرده گروهک کوموله یعنی توفیق الیاسی یک دهه جنایت بسیار انجام داده بود و نیروهای بومی و غیربومی را به جرم هواداری از انقلاب از بین برده بود و حاجی نمیخواست این سرکرده فرار کند. پس از عملیات یک نفر کشته شد و توفیق الیاسی نیز مخفی و یک نفر نیز اسیر شد.
در پایان این مراسم سیدمحمدی نیز که از جمله همرزمان شهید بود با بیان یک خاطره کوتاه گفت: من به دلیل اینکه کارم ایجاب میکرد در گردان حمزه سیدالشهدا بودم و به دلیل موقعیت شغلی راوی عملیات قهرمانانه شهید قهاری بودم. حاج آقا برای من نقل کرد که مجبور شدم دختری کوچک را از میدان جنگ که سرگردان شده بود نجات دهم و به همین دلیل مجروح شده و دو ماه در بیمارستان بستری بودم.
در پایان این مراسم از رمان مستند همسفر آتش و برف با حضور سردار علی فضلی، فرحناز رسولی همسر شهید قهاری و حجتالاسلام افسربیگی رونمایی شد.