اینجا چراغی از شهدا روشن است؛

خانه ای پنج ستاره در "سربست" دشتستان

روستای کوچک کمی آن طرف تر از برازجان، خانواده‌ای را در درون خود جای داده است که پنج شهید را تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده و صبر را به زانو درآورده است.
کد خبر: ۸۵۱۷۲۵۳
|
۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۸

به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از "دانشجونیوز" ، وقتی از مردمی که در این استان زندگی کرده‌اند و سالیان سال در کوچه پس کوچه‌های این شهر گرما دیده اند و با شرجی نفس کشیده‌اند و حتی آنهایی که دوران دفاع مقدس را با گوشت و پوست خود تجربه کرده‌اند و شاید ماه‌ها و سال‌ها در سنگرهای دفاع از این آب و خاک مقدس عمر خود را سپری کرده باشند پرسیده شود آیا خانواده‌ای را سراغ دارید که در دفاع مقدس پنج عضوش را تقدیم اسلام کرده باشد اکثراً اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و بعید نیست که تا کنون نام شهیدان حسینی مقدم را نشنیده باشد.

 

آری در فاصله چند کیلومتری شهر برازجان روستایی است که  لقب شهید پروری به حد اعلا برازنده آنهاست، روستایی بسیار کوچک که نسبت به جمعیتش شهیدان بسیاری را در جنگ نابرابر تحمیلی فدای آبیاری درخت اسلام کرده‌اند که 5 شهید آن به یک خانواده صبور تعلق دارند.

در گلزار شهدای روستای سربست از توابع بخش سعدآباد شهرستان دشتستان 15 لاله سرخ خفته‌اند که از آن میان، چهار برادر و یک فرزند و یک عموزاده از خانواده حسینی مقدم هستند که در دفاع از این مرز و بوم در عملیات‌های مختلف در دوران دفاع مقدس، به درجه رفیع شهادت نائل آمده‌اند.

 

گرچه خانواده شهیدان حسینی مقدم برای بیشتر مردم دشتستان و مردم آن منطقه که دوران دفاع مقدس را درک کرده اند نامی آشنا است ولی در کشور و حتی دیگر شهرستان‌های استان بوشهر این شهدا ناشناخته و به بیانی مظلوم هستند، نه تنها کنگره و یادبودی در سایر شهرستان‌ها برای آنها گرفته نمی‌شود بلکه حتی کسی آنها را نمی‌شناسد. هیچ نام و نشان و یادبود و حتی کوچه‌ای به نام این شهدای والامقام و این خانواده بزرگ را ما در شهرهای مختلف استان نمی‌بینیم و این جای بسی تاسف است که چگونه اسطوره‌های آسمانی را به دست خود به باد فراموشی می‌سپاریم.

از تعداد این 15 شهید آرمیده در خاک سربست دشتستان 6 شهید از خاندان سادات حسینی مقدم هستند که در منطقه مورد احترام خاص و عام اند.

شنیدن سرگذشت مصیبت‌های وارده بر این خانواده جز شرمساری برای ما ندارد که در قبال شهدا هیچ کاری نکرده‌ایم و بلکه با اهمال کاری و سوء مدیریت باعث شده‌ایم که امروز کودکانمان امثال شهدای حسینی مقدم را نشناسند و این ثروت عظیم را با تمام وجود حس و لمس نکنند.

 

اولین شهدای این خاندان، فرهنگی شهید سید عباس حسینی مقدم از کارمندان اداره آموزش و پرورش سعدآباد متولد 1318 و برادرش سید ابراهیم متولد 1343 که سال‌های دانش آموزی خود را سپری می‌کرد، می‌باشند که در عملیات والفجر 2 با هم و در آغوش همدیگر به درجه شهادت نائل آمدند و تا آن زمان در استان بوشهر این اتفاق بی‌نظیری بود که از یک خانواده در یک روز دو شهید را تشییع کنند.

 

پس از سید عباس و سید ابراهیم، برادران دیگر نیز با رضایت کامل خانواده راهی جبهه حق علیه باطل شدند تا از کیان جمهوری اسلامی دفاع کنند و از میان بقیه برادران این سید محمد متولد 1343 معلم پرورشی بود که گوی سبقت از بقیه ربود و در عملیات خیبر در اسفند 62 به برادران شهید خود پیوست.

 

این خانواده که دیگر صبر را خسته کرده بودند با فرستادن فرزند چهارم تعجب همگان را برانگیختند که چگونه مادری زینب وار یکایک فرزندان را برای دفاع از دین رسول الله تقدیم به خاک های گرم خوزستان می کند. سید علی متولد 1346 که او نیز مانند دو برادر دیگر خود فرهنگی بود به عنوان نفر چهارم این خانواده به رزمگاه حق علیه باطل رفت و او نیز در کربلای 4 به جمع برادران شهید خود پیوست تا تاریخ، شهادت دهد که "ما در ره عشق نقض پیمان نكنیم ... گر جان طلبند دریغ از جان"

 

شهید دیگر این خاندان سید اسماعیل حسینی مقدم بود که در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید و سرانجام ششمین شهید خاندان، سید عبدالرسول فرزند شهید سید عباس متولد 1349 بود که در سال های پایانی جنگ در سال 1367 در هورالهویزه به دیدار پدر و عموهای شهید خود شتافت و هنوز از سفر برنگشته است.

 دیگر عضو این خانواده یعنی سید جواد نیز در همان سال های ابتدای جنگ در عملیات رمضان در سال 61 به اسارت رژیم بعث عراق درآمده بود.

خانواده شهدای حسینی مقدم تنها خانواده شهید استان بوشهر هستند که این تعداد شهید را دارد و این در حالی است که اعضای دیگر این خاندان نیز از خان دفاع مقدس بهره ها گرفته و هر کدام جبهه و دفاع مقدس را با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند.

 

جای تعجب است که قطور ترین کتاب های دفاع مقدس در مورد این خانواده و به ویژه مادر این شهیدان نوشته نشده است و جای تاسف است که اصلا کتابی برای شناسایی این مردان آسمانی تا کنون چاپ نشده است.

آیا مسئولین تا کنون به این فکر کرده اند که چگونه مادری از سلاله زهرا(س) بدون این که ذره ای تردید به خود راه دهد، زینب وار فرزندان خود را برای آبیاری درخت اسلام به قربانگاه خوزستان بفرستد و تمام هستی و عشق خود را فدای آزادی امروز ما کند. یقینا اگر مسئولین ما به این از خودگذشتگی ها و ایثارها توجه می کردند امروز لااقل مردم استان ما باید این شهیدان را می شناختند.

اگر اندکی از میزهای ریاست فاصله بگیرید قطعا صدای مادر این شهدا را از عمق تاریخ خواهید شنید که می گفت: من هرچه دارم از آقای خمینی(ره) دارم، پسران من اگرچه زحمت کشیدم تا آنها را بزرگ کردم اما مایه سربلندی و افتخار من در نزد حضرت زهرا (س)و حضرت زینب (س) شدند و از اینکه خداوند بر من منت گذاشته و این قربانی را از من پذیرفته و ذره ای از حال حضرت زینب(س) را شاملم نموده شکرگذار او هستم. شما برای شهدا و مادران داغدیده آنها چه کرده اید؟

مگر نه اینکه سه فرزند شهید این خانواده فرهنگی بوده اند؛ از زمان دولت سازندگی تا کنون با وجود ساخت صدها مدرسه در استان بوشهر کدام مدرسه و بنای فرهنگی را به نام این شهدا نامگذاری کرده ایم که فرزندان این آب و خاک در آن درس غیرت و رشادت و ایثار و معرفت بخوانند؟

چند مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران تا کنون در استان ما بر سر کار آمده است؟ کدامیک از آنها حداقل یک بروشور از این خانواده چاپ کرده است، کدامیک از آنها یک کنگره استانی و یا شهرستانی به یاد این قهرمانان برگزار کرده است و نگفته معلوم است که هیچ کدام آنطور که باید و شاید به این شهدا و امثال این شهدا توجهی در خور آنها انجام نداده اند، نه تنها مسئولین بلکه خود ما مردم هم مقصریم.

آیا شایسته نبوده است که نام شهدای حسینی مقدم زینت بخش آموزش و پرورش استان، مدارس و حتی خیابان های مرکز استان ما و شهرستان دشتستان باشد. متاسفانه هنوز کوچه ای هم به نام این شهدا مزین نشده است و انگار مسئولین ما کم حافظه شده اند و آن رشادت ها را از یاد برده اند.

شان شهدا اجل از این است که ما مکان خاصی را به نام آنها نامگذاری کنیم و خانواده شهدا هرگز از ما چنین انتظاراتی ندارند، ولی این ما هستیم که به آنها محتاجیم، به آنها محتاجیم چون غرور و غیرت امروزمان را از آنها وامداریم، محتاجیم چون ترکش های سینه و پهلوهای شکسته آنها بود که امروز ما در جهان راست قامت ایستاده ایم.

مادر این شهیدان با اهدای شهیدان سیدعباس، سید ابراهیم، سیدمحمد، سیدعلی و سید عبدالرسول صبر را به زانو و به تعظیم درآورده بود و به همگان درس ایمان، ولایتمداری، زندگی با عزت و صبر و بردباری و ایثار در راه آرمان را آموخت و این ما هستیم که باید از این فرصتی که خدا به ما داده است استفاده کنیم و قدردان از خودگذشتگی های آنها باشیم، زیرا تکریم شهدا، تکریم ارزش هایی چون گذشت و ایثار و عشق و ولایتمداری است که جامعه امروز ما به شدت به آنها نیازمند است.

گزارش: محمد امین حیدری

ارسال نظرات