بازخوانی/ بخاطر اتفاقات اخیر سفر زائران ایرانی به عربستان

ماجرای گردن زده شدن ابوطالب اردکانی در عربستان چه بود؟

یکی از جریانات سیاسی مرموزی که در سال ۱۳۲۲ شمسی اتفاق افتاد و علت واقعی آن هیچگاه روشن نشد ماجرای گردن زدن ابوطالب اردکانی بود.
کد خبر: ۸۵۱۰۴۸۴
|
۲۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۸

به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از "اردکان خبر" یکی از جریانات سیاسی مرموزی که در سال ۱۳۲۲ شمسی اتفاق افتاد و علت واقعی آن هیچگاه روشن نشد ماجرای گردن زدن ابوطالب اردکانی بود.
وی که یک کشاورز ۲۵ ساله" ۱ " اردکانی بود و ۵ سال بوده که از ازدواجش می‏گذشت در آن سال به اتفاق دو نفر دیگر (آقایان حاجی غلام معصومی معروف به پهلوان و حاجی‏قلی) راهی زیارت خانه خدا گردید و هنگام خروج از منزل، قرآن را باز نموده و بر حسب اتفاق به آیه‏ای از قرآن برخورد که بیان کننده ماجرای حضرت یوسف بود و ابوطالب با ناراحتی به همسر و دیگر بدرقه کنندگان گفت من به سرنوشت یوسف دچار می‏شوم." ۲ " اما بدرقه کنندگان به او دلداری داده می‏گفتند سفر حج سختی زیاد دارد و آیه قرآن نشان دهنده این سختی‏ها می‏باشد.
به هر حال ابوطالب راهی مکه گردید و در جریان طواف به علت بیماری به استفراغ مبتلا گردید و برای احترام خانه کعبه بلافاصله احرامی خود را جلوی دهان گرفت و در نتیجه احرامیش آلوده شد، اما مانع از کثیف شدن خانه کعبه گردید و در این موقع چند نفر که بنا به نوشته کتاب با من به خانه خدا بیایید" ۳ " و از شخص ثالثی پول گرفته بودند، شهادت دادند که ابوطالب قصد کثیف کردن کعبه را داشته است و ابوطالب بیچاره بازداشت گردید و سپس در دارالقضاء شرعی محاکمه و به اعدام محکوم شد و در روز دوازدهم ذی الحجه که سالروز به قدرت رسیدن آل سعود است و به همین مناسبت جشنی در مکه برگزار گردید و ملک عبدالعزیز با تشریفات خاصی به حرم آمد و پس از برگزاری نماز ظهر با جماعت، حکم اعدام ابوطالب را به‏دست وی داده، پس از مطالعه آن را تأیید نمود و آنگاه از مسجد الحرام خارج شد! و دو ساعت بعد ۵۰ نفر پاسبان ابوطالب را در حالی که دستبند به دست‏هایش زده بودند، از مرکز پلیس خارج و به جلوی بازار صفا و مروه آوردند و در میان جمعیت مقابل سکوی مجازات قرار دادند.

جلاد رسمی دولت سعودی که یک‏نفر سیاه‏پوست بلند قامت بود ابوطالب را چهار زانو روی زمین نشانده و بازوان او را بر محوری ثابت بسته و سپس به دستش دستبند زد، جمعیت در میدانی که نزدیک دار القضاء شرعی بود جمع شده و منتظر اجرای حکم بودند.

ترجمه فرمان قتل که به زبان عربی قرائت شد چنین است:

ابوطالب از شیعیان ایرانی چون در احرام خود نجاست کرده و می‏خواست دور خانه کعبه بریزد، دستگیر شد و به این مناسبت فرمان قتل او که به گواهی امیر رسیده است اجرا می‏شود.

سپس جلاد سر به گوش ابوطالب گذارده آخرین دقایق زندگی را به عربی به او یادآور می‏شود و ابوطالب که تا آن لحظه نه مفهوم محاکمه را فهمیده بود و نه از متن حکم که به زبان عربی قرائت می‏شد چیزی می‏فهمید، ساکت و آرام نشسته نگاه به جمعیت دوخته بود که ناگاه جلاد با نوک نیزه فشاری به پشت گردن ابوطالب وارد می‏سازد.

بر اثر تصادف نوک نیزه، خون جاری و ابوطالب از ترس، سرش را جلو می‏برد و در همین لحظه جلاد با یک ضربه شمشیر بزرگی که در دست داشت بر گردن او فرود می‏آورد، گردن به وضع فجیعی بریده شد، ولی استخوان حلق مانع از قطع شدن سر می‏شود. اما بلافاصله شمشیر برای بار دوم به حرکت درآمده سر از گردن جدا و روی پای ابوطالب می‏افتد و بنا به گفته همسرش آخرین کلمه‏ای که ابوطالب بر زبان آورده پس از گفتن إِنَّا للَّهِِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ این جمله بود: «آخر شما کار خودتان را کردید».

 بلافاصله دو اتومبیل در محل حاضر می‏شود و یکی سر جدا شده و بدن را به پزشک قانونی منتقل می‏نماید و دیگری با ریختن شن درصدد از بین بردن آثار جنایت برمی‏آید.

شیخ علی اصغر یکی از حجّاج ایرانی است که برای رضای خدا داوطلب به خاک سپردن این شهید می‏شود. پلیس سعودی به شیخ علی اصغر خبر می‏دهد که جنازه برای تحویل حاضر است. وقتی که به پزشک قانونی می‏روند، متوجّه می‏شوند که سرابوطالب را معکوس روی بدن گذارده و دوخته‏اند.

زیرا وهابی‏ها عقیده دارند این قبیل گنهکاران را بایستی پس از قتل، با سرِ معکوس در قبر گذارد تا هنگام محشر از دیگران تشخیص داده شوند!! مسخره‏تر از همه این صحنه‏ها مطالبه دستمزد برای دوختن سر بوده است!

به شیخ علی اصغر می‏گویند: ۶۵ ریال سعودی دستمزد بخیه زدن سر به بدن را پرداخت کند تا جسد تحویل واجازه حمل داده شود! شیخ علی اصغر عصبانی شده، فریاد می‏زند: پول را بایستی کسی بدهد که فرمان قتل داده است!بالأخره بدون پول ولی با مجادله، جسد را تحویل و در قبرستان شهدا دفن می‏کنند.
روزنامه عصر آن روز مکه، خبر را به این طریق در صفحه اوّل خود منعکس ساخته بود
«دستگیر کردیم ابوطالب ایرانی از اهالی یزد که از شیعه‏های ایرانی است و برداشته بود کثافات آدمی را و می‏خواست دور کعبه بریزد و ثابت شد جرم او به اعدام و به امضاء ملک عبدالعزیز سعود حکم اعدام بموقع اجرا گزارده شد».

ابوطالب یزدی (اردکانی) در حالی که جلاد آخرین دقایق زندگی را به زبان عربی به او یادآور می‏شود.
سر ابوطالب یزدی، در حالی که در دامنش افتاده و خون از گلویش فوران می‏کند.
خبر شهادت ابوطالب موجی از خشم و ناراحتی را در میان شیعیان جهان به وجود می‏آورد.

 حضرت آیةاللَّه سیّدابوالحسن اصفهانی که در کربلا مقیم بود واکنش شدید نشان داد و اهالی نجف و کربلا هر یک به طریقی ابراز انزجار خود را از این عمل نشان دادند و در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار گردید و رابطه ایران و سعودی قطع گردید و مدّت چهار سال دولت ایران از اعزام حجّاج ایرانی به مکّه خودداری نمود و در اردکان که محلّ زندگی ابوطالب بود، موجی از غم و ناراحتی به وجود آمد و خانواده‏اش که منتظربازگشت وی بودند، پس از مطلع شدن از جریان، یک پارچه منقلب گردیدند و دو خواهر وی در مدّت کوتاهی جان خود را از دست دادند و مردم اردکان نیز با برگزاری مراسم ختم و عزاداری، یاد آن شهید مظلوم را گرامی داشتند.

 

ارسال نظرات