تقدیم به لاله های سرخ وشهدای گمنامی که زیراب سوادکوه را افتخار داده ومیهمانمان شده اند .....
کد خبر: ۸۵۰۴۷۶۸
|
۲۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۲



خبرگزاری بسیج مازندران، سلام  شهید خوشنام؛ 

از روزی که گفتند شهرمان میزبان شماست لحظه ای نیست که به یادتان نباشم . دقیقه ای نیست که نام ندانسته ات را بر زبان جاری نسازم.

تو از کدام دیاری که همه دیارها پذیرای توست و اصلا برای میزبانی از پیکرت بیقراری می کنند؟ توازکدام شهری که تمام شهرها برای اعطای حق شهروندی به تو پیشقدم شده اند؟

برادر همیشه جوان من ؛عطر حضورتان در شهرمان بهانه ای به دستم  داد تا با تویی که نمی شناسمت به سخن بنشینم. با تو که نمی دانم از کجایی و میعادگاه وصال محبوبت کجا بوده؟ خاک تف دیده ی شلمچه... بغض آبی ترک خورده اروند و کارون... فاو... که هرجا باشد، میراث دار تو و شاهد عشق بازی تو و معبودت بوده... خوب که گوش می سپارم هنوز هم می توانم آوای شعفناک پر ملائکی را بشنوم که رزم دلاورانه ات را بزمگاهی تدارک دیدند تا نماز معبودیتت را با "سلامی" به آغاز بنشینی و جاودانگی بیاغازی.

از خاطرات خوانده و شنيده و از سرگذشت برجاي مانده شما ، دانستم که چگونه در مقابل آتش و پولاد و اهريمن سينه سپر کرديد و با خون خود ، خاک مذلت بر سر شيطان صفتان ريختيد ... با همه شجاعت و رشادت و دلاوري ؛ تواضع و فروتني تنها بخشي از صفات والاي شماست .

خوب ميدانم که هرگاه دست ياري به سويتان دراز کردم دست رد به سينه ام نزديد و هرگز فراموش نمي کنم که چگونه با پرتو نور خود ، بر دل ظلمت زده ام ، تاثيري شگرف و تحولي عظيم ، بر زندگي ام داشتيد 

 فرزندان خلف روح الله ؛ الان که این نامه را برایتان می نویسم ، دوره ای است که جنگی از نوع دیگربر این کشور تحمیل شده است . جنگی نرم وخزنده که ایمان جوانانمان را نشانه رفته است . جنگی تمام عیار و با استفاده از همه ظرفیت های رسانه ای و ضد فرهنگی غرب . ما در این جنگ دوباره چشم به شما داریم. اینکه چگونه چشم بر بسیاری از خواسته هایتان بستید و به خواستنی ترین دلخواه رسیدید. به ما بگوئید چگونه می توان از این گردنه گذشت .

پیکرهای بی پلاکی که همه نشانی ها را معنی بخشیدید؛ آدرس معبرهای امن و خالی از مین های خانمان سوز را به ما بدهیدتا در پیدا کردنتان شرمنده نشویم. دستمان را بگیرید و از این تلاطم وحشت زا ، عبورمان دهید.

جوانمردان عرصه پیکار ؛ از امروزکه میزبانتان شدیم وظیفه مان چقدر سنگین تر شده است . چگونه می خواهیم در شهر بمانیم و به وصیت شما عمل نکنیم ؟ چه کنیم تا میزبان شایسته ای برایتان باشیم؟ راه سرخ تان را اگر با سر نپوییم چه بهانه ای بیاوریم؟

شهید خوشنام شهرمن ؛ تویی که در عین ناپیدایی گم نشده ای و در عین حضور ، ناشناخته ای و دلت چراغ هدایت ،  برایمان دعا کن که دست های رو به آسمانمان و پاهای در گل فروماندیمان از هم جدا شوند تا شاید راهی به آسمان پیدا کنیم .

ارسال نظرات
پر بیننده ها