حجتالاسلام مهدی طائب:
مدیریت جهادی، استفاده از ظرفیتها، خارج از حدود تعریفشدهی موجود است؛ یعنی خارج شدن از حدود تعریفشدهی توانمندیها که این خود به معنی «ما استطعتم» است.
خبرگزاری بسیج: مقام معظم رهبری با توجه به دغدغههای خود در باب اقتصاد و فرهنگ و ارتباط گسترده، ولی مغفول واقعشدهی این دو مقوله، سال 1393 را سال «اقتصاد و فرهنگ» نامگذاری فرمودند و در عین حال، چون پیشرفت در آن دو مقوله را بدون عزم همگانی و مدیریت جهادگونهی مدیران ممکن نمیدانستهاند، با افزودن این دو قید، سال را «سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدهاند.
در این میان، قید «مدیریت جهادی» قیدی درخور تأمل مینماید. از اینرو برآن شدیم تا در گفتوگویی با حجتالاسلام مهدی طائب،رئیس قرارگاه عمار، به مفهومشناسی این واژه و چگونگی اجرایی شدن آن بپردازیم.
بحثی که در ابتدای بحث مدیریت جهادی مطرح میشود، بحث تعریف آن است. چگونه مفهوم کلاسیک و غربی مدیریت، که چگونگی بهکارگیریِ بهینهی منابع برای پیشبرد اهداف سازمان، مکان یا تشکلی را در بر میگیرد، با مفهوم و واژهی مقدسی مثل جهاد جمع میشود؟
مطابق تعریف، مدیریت یعنی استفادهی بهینه از ابزارهای موجود در راستای رسیدن به هدف. استفادهی بهینه یعنی اینکه کارمندی از ساعت شش صبح تا ساعت چهار بعدازظهر کار کند. این تعریف با توجه به میزان انرژی نوع بشر، البته نه صددرصد انرژی او، برای استفادهی بهینه در نظر گرفته میشود. مدیریت نیز با توجه به این تعریف، تعریف میشود و مدل قرار میگیرد. در واقع نحوهی استفادهی بهینه، پسوندی برای مدیریت محسوب میشود.
در باب جهاد، دستور عام قرآن این است: «وَ أَعِدُّوا لَهمْ ما استطعتم مِنْ قُوَّهٍ...» (انفال: 60) «در مقام مبارزه با آنها خود را آماده کنید تا حدی که میتوانید...»
همانطور که میبینید، خداوند حدی برای آن مشخص نکرده است؛ مثل این است که فرد، هشت ساعت کار میکند تا نه یا ده ساعت نیز میتواند کار کند، اما بیشتر از آن برایش مقدور نیست و دیگر پاهایش یاری نمیکند. جهاد «مااستطعتم» است، اما مدیریت استفادهی بهینه. در تعاریف دیگر، «مااستطعتم»نیست؛ یعنی ساعت کاری مشخص است، بعد از ساعت کاری، فرد میتواند کار نکند، اما اگر فردی که توان آن را دارد، بخواهد کار کند، از آن ساعت به بعد برایش اضافهکاری محسوب میشود. به این ترتیب، تعاریف جدید شکل میگیرند. از آنجا که حدِ جهاد «مااستطعتم» است، بنابراین حدِ خاصی ندارد.
بر این اساس، میتوان تعریف جدیدی از مدیریت جهادی در برابر مدیریتهای دیگر ارائه داد. به این شکل که مدیریت جهادی، استفاده از ظرفیتها، خارج از حدود تعریفشدهی موجود است؛ یعنی خارج شدن از حدود تعریفشدهی توانمندیها که این خود به معنی «ما استطعتم» است. بنابراین در مدیریتهای معمولیِ تعریفشده، گفته میشود اگر سرمایهگذار برای این کار یک میلیارد سرمایهگذاری کند، کافی است؛ درحالیکه در مدیریت جهادی گفته میشود هرچه داری سرمایهگذاری کن.
مدیریت جنگ، جهادی بود. در جنگ با اینکه ساعت کار وجود نداشت، استراحت وجود داشت. به این شکل که خواب ساعت نداشت، کار ساعت نداشت و همهچیز براساس زمان خستگی افراد بود. خستگی به این معنا که دیگر نتوانید چشمانتان را باز نگه دارید!
الزامات و بایستههای مدیریت جهادی چیست؟ و وجه تمایز آن با انواع دیگر مدیریت چیست؟
در حال حاضر، در ایران از نظر اقتصادی، پرداخت مالیات و کشاورزی «ما استطعتم» نیست. مدیریت جهادی یعنی استفاده از امکانات که باید براساس «ما استطعتم» باشد، نه براساس تعاریف. باید از قالب تعاریف بیرون آمد، زیرا این تعاریف به درد وضعیت موجود ایران نمیخورد. 35 سال است که دنیا علیه ایران قالبها را شکسته است. بنابراین ادامه دادن همان شیوه، برای ایران پاسخگو نخواهد بود. باید قالبها را شکست و همهی ظرفیتها را آزاد کرد. پس مدیریت جهادی یعنی استفاده از ظرفیتها، خارج از قالبهای تعریفشده، مثل دورهی جنگ.
مدیریت جنگ، جهادی بود. در جنگ با اینکه ساعت کار وجود نداشت، استراحت وجود داشت. به این شکل که خواب ساعت نداشت، کار ساعت نداشت و همهچیز براساس زمان خستگی افراد بود. خستگی به این معنا که دیگر نتوانید چشمانتان را باز نگه دارید. استراحت نیز تا زمانی است که چشم باز کنید. بنابراین جنگ با مدیریت جهادی اداره میشود. آدمها همیشه بیدارباش هستند.
در زمان جنگ، با همهی کمبودها، آب بهموقع میرسید، زیرا مسئول رساندن آب به جبهه، جهادی کار میکرد. اگر طبق تعاریف، ساعت کاری مطرح بود، باید بعد از هشت ساعت، آبرسانی تعطیل میشد.
اگر همهی افرادی که خود را حزباللهی میدانند، با عزمی ملی و مدیریتی جهادی در خانوادههای خود، سراغ فرهنگ بروند، ده خانواده از فامیل خود را هدف این کار قرار دهند و در صلهی رحم، برای همین ده خانواده حرفهای خود را بگویند، میبینیم که موضوعات فرهنگی در جامعه بهسرعت روبهراه میشوند.
این کار همراهی ملی میخواهد. ملت برای آزادسازی انرژی، باید آماده باشد. به همین دلیل، مقام معظم رهبری فرمودند مدیریت جهادی، عزم ملی میخواهد، پس هماهنگ شوید.
در زمان جنگ، بسیجی خود را با مدیریت جهادی هماهنگ میکرد. چندی قبل، فرماندهی محترم سپاه فرمودند دولت در این مدیریت جهادی، از فرماندهی بسیج استفاده نمیکند. به نظر من، به این دلیل است که هیئت دولت، هنوز مفهوم مدیریت جهادی را متوجه نشدهاند. فهم این موضوع برای برادرانی که در جنگ بودهاند بسیار راحت است، زیرا در این دوران دیده بودند که بسیج چگونه خود را با مدیریت جهادی هماهنگ کرده است. در زمان جنگ تعاریف، بسیجی را متوقف نمیکرد. بسیجی این انرژی را آزاد میکرد. لذا چون فرماندهی سپاه، مدیریت جهادی داشته است، میداند اگر اکنون هیئت دولت بخواهند مدیریت جهادی انجام بدهند، برترین و بهترین ابزار برای آن، بسیج است.
به نظر من، جریانهای بالادست بعضاً با این مدل جنگ و جهاد آشنا نیستند. بنابراین بسیار بجاست که برای اجرای این مدیریت، خود را به این تفکر نزدیک کنند. همانطور که اشاره کردم، مدیریت جهادی استفاده از ظرفیتها، خارج از قواعد تعریفشده است.
با توجه به اینکه تا رسیدن به این مرحله که الزام مدیریت جهادی حس شود، تقریباً سیوپنج سال با روشها قالبها و تعریفهای موجود کار شده است، به نظر شما، برای تزریق این حس و این نیاز به بدنهی اداری، فرهنگی و اقتصادی کشور، چه کاری باید صورت بگیرد؟
اگر از ردههای بالا نشد، میتوان از ردههای پایین شروع کرد. امروز در ادارات، بسیج وجود دارد. همه حتی اصولگراها فکر میکنند که کشور در دست دولت است، درحالیکه کشور واقعاً در دست ملت است. درست است مسئولان در ادارات تحت نظر دولت کار میکنند، اما باید توجه داشته باشند که مسلمان هستند و در نظام اسلامی ایران کار میکند. بخش خصوصی، بازار، کشاورزی، سپاه و بسیج، نباید منتظر بمانند تا دولت اقدام کند. بسیاری از اوقات، مردم ایران خیلی جلوتر از مسئولان بودهاند. در حقیقت ویژگی رهبری در ایران به این شکل بوده است که همیشه رهبری جلو بوده است و مردم دنبالهروی او بودهاند، اما بسیاری از دولتها عقبتر از مردم بودهاند و مردم آنها را حرکت دادهاند.
در زمان جنگ نیز دولت همیشه عقبتر از جنگ بود. توصیه به دولت این است که سخنان سردار بزرگوار را درک کند، زیرا سپاه و امثال آن برای اصلِ انقلاب هستند. به این دلیل، در هیچ قالب سیاسی جا نمیشوند. حرفهای آنها سیاسی نیست. با اتهامِ سیاسی زدن به آن مشکلی حل نمیشود. سپاه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. فرماندهی آن، فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
وقتی سپاه چیزی را آسیب میداند و اعلام میکند، باید آن را پذیرفت و در مورد آن اقدام کرد. کدام یگان، اینطور سخاوتمندانه همهی مجموعهی خود را در اختیار قرار میدهد؟ سپاه و بسیج با عزم ملی عمل میکنند. از کفِ جامعه شروع به کار میکنند. وقتی از آنها عقب میافتیم، گاهی مجبور میشویم دروغ بگوییم و حرفهای دیگری بزنیم. به نظر من، بهتر است که آنها را همراهی کنیم تا ثمرهی اینگونه مدیریت جهادی را ببینیم.
اگر همهی افرادی که خود را حزباللهی میدانند، با عزمی ملی و مدیریتی جهادی در خانوادههای خود، سراغ فرهنگ بروند، ده خانواده از فامیل خود را هدف این کار قرار دهند و در صلهی رحم، برای همین ده خانواده حرفهای خود را بگویند، میبینیم که موضوعات فرهنگی در جامعه بهسرعت روبهراه میشوند.
شاید در حوزهی مدیریت جهادی، فضای تحلیل در عرصهی اقتصادی قدری بهتر باشد، زیرا فاکتورهای مشخصی، مثل ساعت کار بیشتر، بازدهی بالاتر و موضوعاتی از این قبیل دارد، اما در حوزهی فرهنگ، هنوز فاکتورهای ملموس در حوزه مدیریت جهادی تدوین نشده است. نظر حضرتعالی دربارهی مدیریت جهادی در عرصهی فرهنگ چیست؟
در حال حاضر، امربهمعروف و نهیازمنکرِ خانوادگی وجود ندارد. آزادسازی انرژی در مورد امربهمعروف و نهیازمنکر خانوادگی، دیدوبازدید است که امروزه دیگر کسی حالوحوصلهی آن را ندارد. اگر در دیدوبازدیدها، دربارهی پیامی فرهنگی صحبت شود، ممکن است بسیار ظریف و زیرکانه یکی از آسیبهای فرهنگی برطرف شود. اگر همهی افرادی که خود را حزباللهی میدانند، با عزمی ملی و مدیریتی جهادی در خانوادههای خود سراغ فرهنگ بروند، ده خانواده از فامیل خود را هدف این کار قرار دهند و در صلهی رحم، برای همین ده خانواده حرفهای خود را بگویند، میبینیم که موضوعات فرهنگی در جامعه بهسرعت روبهراه میشوند.
امربهمعروف فقط این نیست که در خیابان بر سر فرد بدحجاب فریاد بزنیم. وقتی در فامیل خود نیز بدحجاب داریم، نیازی نیست در خیابان جلوی او را بگیریم. در دیدوبازدیدها باید جوری پیام فرهنگی را به خانهی این افراد ببرید که بعد از ده یا پانزده بار رفتوآمد، او از بدحجابی دست بردارد. اگر شخصی خمس اموالش را نمیدهد، طوری رفتار کنید که خمس اموالش را بدهد. اگر نماز نمیخواند، نمازخوان شود. اگر دیدگاه درستی نسبت به رهبری ندارد، دیدگاهش اصلاح شود. اسلام واقعاً منطق زیبایی دارد.
اگر در باب امربهمعروف و نهیازمنکر انرژی خود را برای ارشاد جامعه آزاد کنیم و طبق «ادع إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ» پیش برویم و از خانوادههای خود شروع کنیم، امسال تا سال آینده ، شاهد عوض شدن چهرهی جامعه خواهیم بود. اتفاقاً در عرصهی فرهنگ راههای بیشتری وجود دارد، اما مدام منتظر هستیم تا فلان چاپخانه به این دستور حدیثی عمل کند. امروز بیش از گذشته این امکان وجود دارد.
به کمک تلفنهای همراه و زدن پیامکهای مذهبی به مناسبت اعیاد و عزاداریها و با بازگو کردن روایات ذکرشده دربارهی امامان، آرامآرام این کار نهادینه میشود و دیگران نیز با ما همگام میشوند. بنابراین اینها ظرفیتهای پنهانماندهی عملنشده است.
به نظر من، با استفاده از محیطهای مجازی و حتی بهصورت حضوری و با حرف زدن، کتاب و قرآن و مفاتیح هدیه دادن، میتوان انرژیهای پنهان را در این زمینه آزاد کرد.
منبع: برهان
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها